نگاهی اجمالی به کتاب“ مشکلات کاری، درگیریهای خانوادگی، هزاران فکر مهم یا غیرمهمی که در طول روز به ذهنمان هجوم میآورند، بهعلاوهی نگرانیهایی بیمورد که دربارهی هر مسئلهی کوچک و بزرگی داریم، همگی باعث میشوند مغزمان به جهان آشفتهای از فکرهای درهموبرهم بدل شود. خب، نه میتوانیم کارمان را کنار بگذاریم و نه این امکان را داریم که قید خانواده و اطرافیان را بزنیم. باایناوصاف چه باید کرد؟ پاسخ در یک کلمه است: مدیتیشن یا مراقبه! این روش به ما کمک میکند برای چند دقیقه هم که شده به ذهنمان استراحت بدهیم، سازوکار بدنمان را تحت کنترل بگیریم، تمرکز کنیم و به جای دستوپا زدنهای بیهوده، در دریایی از آرامش و آگاهی شناور شویم. تمام اینها وسوسهبرانگیز است اما خیلی از ما با وجود تمایل به انجام مدیتیشن، به خاطر عدم اطلاع از چندوچون آن اصلاً به سراغش نمیرویم. خبر خوب اینکه وین دایر در کتاب صوتی مراقبه هر آنچه از آداب و رسوم مدیتیشن باید بدانید، به شما میآموزد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کلاریسا پینکولا استس در کتاب صوتی زنانی که با گرگها میدوند اسطورهها، افسانهها و داستانهای غنی فرهنگها و قبایل گوناگون را بازگو میکند تا زن امروزی از خلال شنیدن آنها ارتباط خود با نیای فراموششدهاش را احیا کند. اما این نیای فراموششده کیست؟ چرا فراموش شده است و چرا باید زن امروزی آن را دوباره مبعوث کند و رشتههای خود را با او از نو رج بزند؟
داستانهای اسطورهای و افسانههای نیاکان ما از دل انسانیترین غرایز بشر پدیدار شدند. زن در این افسانههای بدوی، چنانکه نمود آن را در الههها و شخصیتهای اسطورهای میبینیم، سرشتی مبتنی بر غریزه داشت و در هارمونی و نسبتی تنگاتنگ با طبیعت وحشی پیرامون خود قرار داشت. تصویر درخشانی که عنوان کتاب ترسیم میکند نیز اشاره به همین موضوع دارند. زنی که در میان گلهای از گرگها در پهنهی دشت میدود. با تنی عریان، گیسوانی رها و سرشتی سرکش و وحشی. درست مانند گرگها. در روزگاری که هنوز خبری از تمدن نیست. خدایان و ایزدبانوان بهجای شهریاران حکومت میکنند و انسان در ساحت اسطوره میزیَد، و نه ساحت اندیشه. ”