فرنوش جزینی

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - زندگی شما پیام شماست - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

برو به دستش بیارنویسنده: ریچارد برانسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در کتاب پیش رو، ریچارد برانسون رمز و راز موفقیت خود را در زندگی، که تابع دیدگاه کل‌نگرانه اوست، با ما در میان می‌گذارد تا با به کارگیری آن‌ها ما نیز به اهداف فردی خود دست یابیم. او از طریق همین نکات که در کتاب آن‌ها را «درس‌های» خود می‌نامد، پس از ترک تحصیل در نوجوانی ابتدا کسب و کار خود را با تأسیس مجله‌ای برای هم سن و سالانش آغاز می‌کند. سپس با آگاهی از فقدان مرکز مشاوره‌ای که به طور خاص به امور و دغدغه‌های نوجوانان بپردازد، مرکز مشاوره‌ای تأسیس می‌کند. او در راستای اهداف نوع‌دوستانه و البته به واسطه اعتقاد راسخش در ارتباط با جدایی‌ناپذیری کار و تفریح از هم، شرکت موسیقی ویرجین را بنیان‌گذاری می‌کند. پس از آن، او در پی ذهن جستجوگر و چالش‌پذیرش شرکت‌های هواپیمایی، قطار، و فضانوردی ویرجین را نیز که هر یک در حوزه خود پیشرو هستند، به جامعه عرضه می‌دارد. او هرگز در کنار کسب درآمد، کمک‌های خیرخواهانه خود را فراموش نکرده و ثروت و اعتبار خود را برای هرگونه کمکی به هم‌نوعانش به کار می‌گیرد. سپس تا جایی پیش می‌رود که جان خود را نیز به خطر انداخته و در جنگ عراق با کویت، خود برای آزادی هم‌میهنانش که به دست صدام اسیر شده‌اند، حضور می‌یابد. در جای‌جای این کتاب می‌توان تأثیری که او از افراد مختلف در زندگی‌اش گرفته را مشاهده کرد. او از تجربیات افراد، همواره درس گرفته و زندگی خود را آن‌طور که می‌خواسته، با تلفیق لذت و تلاش به سوی موفقیت پیش برده است. ”

اتللوی تابستانینویسنده: نسیبه فضل‌الهیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ می‌توان حدس زد که گرتا در لحظه اصابت شلیک گلوله در کجای سِن قرار داشته و فاصله‌اش با تفنگ اتللو یا آقای رازمیک هوانسیان چقدر بوده است. با توجه به همان زاویه? 65 درجه و فاصله? 50 سانتی‌متری میان اتللو و دزدمونا، قاتل و مقتول در فاصله? نسبتا نزدیکی از یکدیگر قرار گرفته بودند و حتی برای لحظاتی هم به یکدیگر خیره شده‌اند. به گفته? تماشاگران ردیف‌های آخر، لحظه‌ای که اتللو قصد داشته تا با شلیک گلوله‌ای به زندگی دزدمونا و بعداً خودش خاتمه بدهد چندین‌بار با انزجاری که چندان هم درماتیک نبوده سرش را تکان داده و با حالت انترسانی به تماشاگران سالن نگاه کرده و با صدای بلندی فریاد زده است: «وقتی از من می‌نویسید بگویید که سخت اما بد دوست می‌داشت.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools