نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب به خودت اعتماد کن را از جهاتی میتوان به همه افرادی که همهی تلاش خود را میکنند تا در زندگی بینقص و تمام عیار باشند هم معرفی کرد. چرا که سختگیری بیش از حد نسبت به خود برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران در نهایت افراد را با کنار گذاشتن خود واقعیشان رو به رو میکند؛ اما نباید فراموش کرد که بسیاری از افراد تنها از بیرون بینقص به نظر میآیند و همه افراد مشکلات خود را دارند. موناهان در این کتاب به ما میآموزد که چطور از اشتباهات گذشته درس بگیریم و با قدرت به سمت آینده حرکت کنیم.
نویسنده در ابتدای کتاب ذکر کرده است که مطالب این کتاب تجربههای واقعی اوست که در زندگی خود داشته است. تجربهها و داستانهایی که بسیاری از آنها اگرچه دردناک و حتی خجالتآور هستند اما تک تک آنها باعث رشد موناهان به عنوان یک زن موفق شده است. در واقع این کتاب توضیح میدهد که مسیر مشخص و یک شکلی برای رسیدن به موفقیت برای همه وجود ندارد. چرا که افراد با نگرشهای متفاوت خود مسیرهای متفاوتی را برای رسیدن به موفقیت طی میکنند؛ اما ابزارها و تکنیکها میتوانند شبیه هم باشند. در نهایت این کتاب شامل درسها و تمرینهایی است که مبنای آن تجربههای زنی است که با وجود شکستها و مشکلات توانسته اعتماد به نفس خود را تقویت کند و در مسیر دلخواه خود در زندگی قدم بگذارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اغلب ما تصور میکنیم که آنچه رفتار و زندگی ما را اداره میکند تصمیمگیریهای ماست. فکر میکنیم که ما برای روز و هفته و عمرمان آزادانه تصمیم میگیریم و این تصمیمات را اجرا میکنیم. چنین تصوری به این دلیل است که از وجود قدرتهای مافوقی بهنام “پیشفرضها” غافلیم.
پیشفرض، تصوری است که در پسزمینه ذهن ما جای گرفته و همواره ما را به نوع خاصی از رفتار وامیدارد. پیشفرضها اربابهایی هستند که در درون ما زندگی میکنند و فرمانشان همواره حلقهای بر گوش ماست. با این حال حضور آنها برای ما چنان بدیهی است که کمتر به آن توجه میکنیم.
مثلا پیشفرض بعضی از ما این است که “دنیا جای کار کردن است” لذا باید از صبح تا شب بیوقفه کار کرد و کمتر استراحتی داشت”. پیشفرض بعضی دیگر این است که: “من مسؤول رفع مشکلات همه افراد خانوادهام هستم. هر مسالهای که روی بدهد منم که باید حلش کنم”. پیشفرض بعضی این است که: “من باید ایدهآل و بینقص باشم و سرزدن هر خطایی از من، گناهی نابخشودنی است”. برخی دیگر هم فرض میکنند که این دیگرانند که باید درباره بدی و خوبی رفتار آنان رأی بدهند، یا ارزش آنها را تعیین کنند…
بیگانه درون”، نوری به تاریکخانه این اربابهای خاموش میاندازد و چهره واقعی آنها را به ما نشان میدهد. ”