نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری پرآوازه از نویسندهی نامدار اسکاتلندی، رابرت لویی استیونسن. کتاب صوتی دکتر جکیل و آقای هاید برای نخستین بار در سال 1886 منتشر شد. این اثر بیشتر با نام ماجرای عجیب دکتر جکیل و آقای هاید شناخته میشود. در این داستان یک وکیل حقوقی ساکن لندن اتفاقات عجیب بین دوست قدیمی خود، دکتر هنری جکیل، و یک قاتل خطرناک به نام ادوارد هاید را بررسی میکند.
در علم پزشکی یک بیماری روانی وجود دارد که در آن فرد بیمار دارای شخصیتهای متعدد و متفاوت است. به نظر میرسد که در این کتاب صوتی شخصیت دکتر جکیل نیز به همین اختلال مبتلاست. او یک شخصیت خیر و یک شخصیت شر در خودش دارد. مانند سیاهی و سفیدی یین و یانگ که در هم میتنند و دایرهای را شکل میدهند. حال گویی آن دایره شخصیت دکتر جکیل است و بدون وجه سیاه یا سفید خود، ناقص مینماید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”