نگاهی اجمالی به کتاب“ ساعت سه بعد از نیمه شب زنگ تلفن در خانه میپیچد."جک "با فریاد همسرش از خواب میپرد و میرود گوشی را برمیدارد.آن سوی خط صدای زنی مست میآید که میخواهد با مردی به نام " باد" صحبت کند.جک با عصبانیت گوشی را میگذارد.این اتفاق یکی دوبار دیگر میافتد.جک و آیریس که حسابی بیخواب شده اند تا خود صبح توی تختخواب از چیزهایی حرف میزنند که تا بحال نگفته بودند و تازگی دارد.در حالی که صبح روز بعد کار و زندگی روزمره دوباره در انتظار آنان است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زمانی که در زندگی به مشکلی برخورد میکنید واکنشتان چیست؟ آیا آستینها را بالا میزنید تا راهی بیابید یا ترجیح میدهید روی مبل لم داده و در تختخواب، شبکههای مجازی را زیرورو کنید؟ خب، ملانی دیل قصد ندارد شما را با جملههای انگیزشی از خانه بیرون ببرد اما توصیه میکند همانطور که کنج خانه نشستهاید و با تلفن هوشمندتان وقت میگذرانید مدتی به حرفهای او در کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من میبارد! گوش بسپارید.
این کتاب ترکیبی خوشایند از طنز، واقعبینی و دلگرمی است که مانند یک فنجان نوشیدنی گرم در هوایی سرد به شما عرضه میشود. بله، زندگی گاهی مثل لیوان شیشهای شکسته به هزاران تکه تقسیم میشود و تمام آرزوهایتان را بر باد میدهد؛ اما در این شرایط چه میتوان کرد؟ هنگامی که در معاملات خود متحمل شکستی سنگین شدهاید یا ساختمان محل زندگیتان نیاز به تغییری اساسی دارد باید همهی توانتان را برای پیشبرد امور به کار بگیرید. اما ملانی دیل قرار نیست شما را به سمت بالاترین بهرهوری یا درآمد هدایت کند. ”