مهدی غبرائی

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - هزار خورشید تابان - ماه آوا
  • کتاب صوتی - فرزند پنجم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - هزارتوی خواب و هراس - ماه آوا
  • کتاب صوتی - هرگز ترکم مکن - ماه آوا
  • کتاب صوتی - ندای کوهستان - ماه آوا
  • کتاب صوتی - پرنده خارزار - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

قدرت ذهن و تجسمنویسنده: پریسا آقا رفیعیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ اهمیت نیروی ذهن و افکار شما بر اتفاقات زندگیتان به خصوص ناکامی‌ها و موفقیت‌ها داستان‌هایی تخیلی یا جملاتی پر زرق و برق نیستند. قدرت ذهن ماهیتی‌ست پنهان در وجود فرد، حقیقتی اسرارآمیز که بشر تاکنون اندکی از آن را کشف کرده و هنوز چیزهای بسیاری در مورد آن وجود دارد که نمی‌داند. اگر تاکنون چیزی در مورد قدرت ذهن نمی‌دانستید یا آن را جدی نمی‌گرفتید، پس از خواندن کتاب قدرت ذهن و تجسم، به آن خوب فکر کنید. ذهن (Mind) نمادی از هوش و آگاهی تجربی‌ست، به بیان ساده‌تر همان احساسات، ادراکات، امیال، تخیلات و آرزوهای انسان است که بر رفتار و عملکرد او تأثیر می‌گذارد. در واقع ذهن پدیده‌ای فلسفی‌ست که به فرماندهی واحد مغز گفته می‌شود. برعکس مغز ذهن ماهیتی مادی نداشته و عاری از هرگونه شکل و اندازه فیزیکی است. هر شناختی از جهان بیرون به واسطه آگاهی و ذهن به دست می‌آید. در حقیقت ذهن همان آگاهی شماست، صدایی که در سرتان مستقل از مغز مادی شما فعال است. برایتان فکر می‌کند، تصویر می‌سازد و خیال می‌بافد. ”

از این مطمئنمنویسنده: اپرا وینفریRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان جدیدی نیست، اما فکر می‌کنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبه‌ی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سان‌تایمز، معرفی می‌کردم و همه‌چیز داشت خیلی آرام پیش می‌رفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه می‌کردم. سال‌های سال در مصاحبه‌ها سئوال‌های ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم می‌پرسند و معمولاً جوری نمی‌شود که هیچ کلمه‌ای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با من‌ومن و درحالی‌که می‌دانستم او به‌دنبال چیزی بزرگ‌تر، عمیق‌تر، پیچیده‌تر است، گفتم: «اوه،‌ درباره‌ی این فیلم؟» اما داشتم طفره می‌رفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، می‌دونی منظورم چیه؛ درباره‌ی خودت، زندگی‌ت، هرچی، همه‌چی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت می‌خوام که درباره‌اش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا به‌حال خیلی به این پرسش فکر کرده‌ام، طوری‌که تبدیل به پرسش اساسی زندگی‌ام شده است: هر شب از خودم می‌پرسم دقیقاً‌ از چه مطمئن هستم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools