مهرزاد جعفری

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - سیزده دلیل برای - ماه آوا
  • کتاب صوتی - هرگز هرگز - ماه آوا
  • کتاب صوتی - کودک خاموش - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

و چشم‌هایش کهربایی بودنویسنده: مهری بهرامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... . در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... . ”

کارتن‌خوابنویسنده: ژان ماری روگولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ زندگی در خیابان این آزادی عمل را به من می‌دهد تا هرکجا که می‌خواهم بروم، هروقت میلم می‌کشد قهوه‌ای بخورم. بااین‌حال نمی‌دانم به‌رغم همه‌ی درد و رنج‌هایی که متحمل شده‌ام، آیا امروز توان دست‌کشیدن از این کار را دارم یا نه. دست بکشم که چه بکنم؟ کجا بروم؟ خیابان در پوست من است. رفقای گدا، مسخره‌بازی‌هایی که با آن‌ها درمی‌آوردم، برخوردهایی که اغلب با آدم‌های مهربان و خوب داشتم، روزهایی که شانس به شما رو می‌کند و عابران یک اسکناس کف دست‌تان می‌گذارند، همه‌ی این‌ها را دوست دارم. اگرچه بعضی اوقات ساعت‌ها برای دریافت یک سکه منتظر می‌ماندم، اما اوقات فراموش‌نشدنی هم داشتم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools