نگاهی اجمالی به کتاب“ در این پنج داستان ظلم و بیداد بیتکلف توسط یک نویسندهی قهار داستانهای کوتاه با طرزی تکاندهنده و مخوف بیان شدهاست، بیقراری، زندگیهای بر باد رفته و سرور خونآلود آنها از دسترفتهاست. اثر شرلی جکسون با به تصویرکشیدن جنونُ مضطربکردن مخالفان، آزاردادن بچهها و یک بختآزمایی بدیمن و بدشگون قدرتی بیهمتا در دلسرد کردن و مغشوشکردن افکار دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”