نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر 2001 تا مارس 2001 را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند. در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات 12 سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده میکند.
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری پرآوازه از نویسندهی نامدار اسکاتلندی، رابرت لویی استیونسن. کتاب صوتی دکتر جکیل و آقای هاید برای نخستین بار در سال 1886 منتشر شد. این اثر بیشتر با نام ماجرای عجیب دکتر جکیل و آقای هاید شناخته میشود. در این داستان یک وکیل حقوقی ساکن لندن اتفاقات عجیب بین دوست قدیمی خود، دکتر هنری جکیل، و یک قاتل خطرناک به نام ادوارد هاید را بررسی میکند.
در علم پزشکی یک بیماری روانی وجود دارد که در آن فرد بیمار دارای شخصیتهای متعدد و متفاوت است. به نظر میرسد که در این کتاب صوتی شخصیت دکتر جکیل نیز به همین اختلال مبتلاست. او یک شخصیت خیر و یک شخصیت شر در خودش دارد. مانند سیاهی و سفیدی یین و یانگ که در هم میتنند و دایرهای را شکل میدهند. حال گویی آن دایره شخصیت دکتر جکیل است و بدون وجه سیاه یا سفید خود، ناقص مینماید. ”