نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب دومین بهار: داستانهای دهه 80 و 90 میلادی به قلم الیستر مک لاود، که موفق به دریافت جایزهی ادبی پن مالامود شده، شامل هفت داستان کوتاه تکان دهندهی بومی و جهانی است.
الیستر مک لاود در داستان دومین بهار (Island: the complete stories) زندگی پسری را به تصویر میکشد که همه فکرش ایجاد کلوپ گوسالههاست. البته به نظر خود او این ایدهاش آنچنان هم خلاقانه و بکر نیست زیرا او در مزرعه زندگی میکند و اطرافش همیشه پر از حیوان است. با این وجود پسر در این داستان امور دامها و موقعیت زمانی بعضی از آنها را مدام در ذهن بررسی میکند.
مجله تایم در ستایش این اثر و نویسندهاش گفته است: "این داستانهای شخصی و جست و جوگرانه، با لحن مرثیهوار و خیس از ضربآهنگِ آبهای کانادا، گویای تلاشهای ادبیِ اگر نه عظیم اما عمیقِ نویسندهشاناند." ”