کلاریسا پینکولاتس

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

کتابخانه نیمه شبنویسنده: مت هیگRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مت هیگ در کتاب کتابخانه نیمه شب داستان دختری را روایت می‌کند که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند، اما با ورود به یک کتابخان? جادویی نگاهش به زندگی تغییر می‌کند. این رمان تکان‌دهنده و پرفروش در سال 2020 برنده جایزه گودریدز از نگاه مخاطبان شده است و از تأثیر انتخاب‌های کوچک و بزرگ در زندگی‌مان سخن می‌گوید. اگر فرصتی برای جبران گذشته‌تان داشتید دست به چه انتخاب‌هایی می‌زدید؟ حقیقت این است که ما هرگز نمی‌توانیم تمام کسانی باشیم که دلمان می‌خواهد؛ نمی‌توانیم تمام زندگی‌هایی را از سر بگذرانیم که دوست داریم و هیچ‌گاه نمی‌توانیم تمام مهارت‌های مورد علاقه‌مان را فرابگیریم. اما می‌توانیم این تجربه لذت‌بخش را از رهگذر خواندن رمان به دست آوریم. جایی میان زندگی و مرگ، کتابخانه‌ای بی‌انتها وجود دارد که داستان واقعی هر فردی در آن منعکس شده است. تصور کنید در این کتابخانه حق انتخاب یک زندگی را داشتید، چه می‌کردید و چه چیزهایی در زندگی کنونی‌تان را تغییر می‌دادید؟ با تغییر دادن آن‌ها آیا شما همچنان همین فرد بودید؟ نورا سید شخصیت اصلی داستان کتابخانه نیمه شب (The Midnight Library) در جستجوی زندگی حقیقی‌اش است و با ورود به این کتاب‌خانه نگاهش به تمام مقولات بنیادین زندگی دگرگون می‌شود... ”

کاش کنارم بودینویسنده: رنه کارلینوRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب کاش کنارم بودی رمان پرفروش و معروف رنه کارلینو، داستان واقعی و تکان دهنده‌ای است که نشان می‌دهد چگونه یک اتفاق ساده، بزرگ‌ترین عاشقانه را به وجود می‌آورد. کاش کنارم بودی که جزو 10 رمان برتر گودریدز 2017 و بهترین رمان عاشقانه‌ی آگوست 2016 محسوب می‌شود، روزگار زنی در دهه 30 زندگی «شارلوت» را روایت می‌کند که زندگی‌اش را با سرگردانی و بی‌هدفی گذرانده است. او حالا و در چنین موقعیتی در جستجوی جرقه و یا شاید الهامی است که به انگیزه و هدفی تازه دست یابد. شارلوت روابط بد زیادی را تجربه نموده، شغل‌های بدی داشته و حالا هم که در کافه‌ای در لس‌آنجلس کار می‌کند، آن را دوست ندارد؛ از انعام مشتری‌ها رضایت ندارد و از لباس کاری زشتش هم خیلی خوشش نمی‌آید. ملاقات غافل‌‌گیر کننده‌ی او با نقاشی مرموز، جوان و خوشتیپ به اسم «آدام»، اوضاعش را دگرگون می‌کند. او ناگهان به شادی وصف ناپذیری دست می‌یابد و چنان غرق در این دیدار ناگهانی می‌شود که می‌فهمد تا مدت‌ها نمی‌تواند از فکر آدام بی‌خیال شود. صبح روز بعد وقتی شارلوت با تعجب به آدام فکر می‌کند، با خود می‌گوید بخت بدی که همواره در مقابل مردان دیگر داشته، فقط به خاطر قضاوت‌های منفی خودش بوده است. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools