نگاهی اجمالی به کتاب“ "چارلی" و "ماو" زن و شوهر جوانی هستند که در پی استخدام چارلی در کارخانهای به عنوان کارگر ساده، در شهری دیگر ساکن شدهاند. این زوج جوان به شخصی به نام مونی معرفی شدهاند که صاحب مجموعه از کاروانهاست و یکی از کاروان هایش را به عنوان محل سکونت در اختیار چارلی و ماو میگذارد. این کاروان در محلی پرت قرار دارد و از امکانات رفاهی چندانی برخوردار نیست اما چارلی امید دارد که به زودی وضعیت بهتری پیدا کنند. اوضاع به میل چارلی پیش نمیرود و این زوج جوان با مشکلاتی پیچیده و نامنتظر روبرو میشوند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آنگاه که عشق و درد به هم میآمیزند؛ آنگاه که لحظهای عشق در رگانت میجوشد و گاه درد جانت را در مینوردد ....
ابراهیم که در هیاهوی استانبول، این شهر زنده و پر اتفاق، زندگی معمولی و یکنواختی دارد، با شنیدن خبر مرگ حسین، دوست دوران کودکیاش، به زادگاهش برمیگردد.در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آغاز شده و به مرگ در امریکا انجامیده، روانه میشود و به نام ملکناز میرسد؛ دختر ایزدی و سرآغاز پیوند و جدایی ... ”