نگاهی اجمالی به کتاب“ چند لحظه چشمانتان را ببندید و زندگی رویاییتان را مجسم کنید. زندگیای را مجسم کنید که بهراستی آرزویش را دارید. آن را میبینید؟ آدمها را میبینید؟ صداها را میشنوید؟ آن را بهوضوح و روشنی احساس میکنید؟ اگر میتوانستیم رویاهایی را که در سر داریم به واقعیت تبدیل کنیم، زندگی باشکوه نمیشد؟ با این حال، در اغلب مواقع، پس از آن که رویایی را در سر میپرورانیم چشمانمان را باز میکنیم، سرمان را تکان میدهیم و به خودمان میگوییم: «حالا باید برگردم به واقعیت!» آن زندگی که برای ما رویاست، برای بعضیها واقعیت است! چرا؟ چون از ما بهترند؟ چون خونشان از ما رنگینتر است؟ چون از ما خوشاقبالترند؟ بدیهی است که اینطور نیست! پس چرا آنچه برای ما رویاست برای بعضی واقعی است؟ چون آنچه را برای تحقق رویایشان لازم بوده است، انجام دادهاند. آنها پایشان را از رویاپردازی محض فراتر نهاده و آن را خلق کردهاند! زندگیای را خلق کردهاند که میخواستند. برای تحقق زندگی دلخواهشان تلاش کردهاند. مسؤولیت سرنوشتشان را بر عهده گرفتهاند. حالا، نوبت شماست! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بهجای این که اجازه دهید رنج و شادی در شما تأثیر بگذارند، بیاموزید چگونه از رنج و شادی بهنفع خودتان استفاده کنید. اگر چنین کاری را انجام دهید؛ شما بر زندگیتان تسلط خواهید داشت. اگر چنین کاری را انجام ندهید؛ زندگی بر شما تسلط خواهد یافت.
در این کتاب بهیادماندنی، مطالبی را از آنتونی رابینز میخوانید که شاید در گذشته هرگز آنها را نخواندهاید. او بهترین و مؤثرترین اهرمها یا راهکارهایی را برای شما مطرح میکند که تاکنون به آنها پی برده است. این راهکارها در واقع بهترین و بیشترین پیامدها را در زمینهی پیشرفت شخصی برای شما بهارمغان میآورند. رابینز مطالبش را بهشیوهای روان و صمیمی مطرح میکند. او همهی اشتیاق، تأثیرگذاری و تواناییاش را در این زمینه بهکار میبرد.
رابینز در این کتاب هدیهای ویژه را به شما تقدیم میکند. او میکوشد ثمرهی سالها تلاش کارشناسانهی خودش را در زمینهی پیشرفتهای شخصی در اختیارتان قرار دهد. چنین ثمرهای در نتیجهی کارکردن با بعضی از تأثیرگذارترین و موفقترین انسانها در سازمانهای مختلف بهدست آمده است. رابینز باور دارد که وظیفهاش همواره یکسان خواهد بود. او میکوشد تغییری مثبت را در زندگی افرادی بهوجود آورد که برای مشاوره به او مراجعه میکنند؛ فرقی نمیکند چنین فردی مدیرعامل یا مدیر اجرایی سازمانی بزرگ، معماری نامدار یا فقط و فقط انسانی معمولی باشد که انگیزهاش را بهکلی از دست داده است. ”