نگاهی اجمالی به کتاب“ کمبود معنای فراگیر و گستردهای دارد و میتوان آن را به چیزهای بسیاری نسبت داد. اما در نگاه کلی، کمبود یعنی کم داشتن، یعنی پیشی گرفتن نیازها و خواستهها بر داشتهها. همه ما درگیر کمبودهای گوناگونی هستیم؛ این کمبودها دست ما را میبندند و نمیگذارند به آنچه میخواهیم دست یابیم.
برای شناخت کمبود و عمق و گستردگی آن این کتاب راهگشاست و نشان میدهد اثر کمبود بسیار فراتر از آنی است که تاکنون میپنداشتهایم. و همچنین برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی راهکارهای چندی به ما نشان میدهد.
این کتاب افزون بر آنچه ارائه کرده، خاطرههای بسیاری از زندگی فردی و اجتماعی به یاد ما میآورد، ایدههای بسیاری به ما میدهد، و میتواند جرقه اندیشههای بسیاری را بزند؛ نگاه متفاوت آن میتواند ما را به درک عمیقتری از کمبودهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی برساند.
به دلیل تازگی مباحث، نویسندگان سخن خود را به زبانی ساده بیان کردهاند تا هم متخصصان و سیاستگذاران بتوانند از آن استفاده کنند و هم دیگر مردمان کنجکاو. امید است که هر دو گروه توجه لازم را به مسئله کمبود بکنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ البته مجردها گروه همگونی نیستند. مجردها حداقل به پنج دسته متفاوت تقسیم می شوند. بزرگترین دسته آنهایی هستند که هرگز ازدواج نکرده اند، اما چهار دسته دیگر نیز باید مورد توجه قرار بگیرند.
این پنج گروه عبارتند از:
1. آن هایی که هرگز ازدواج نکرده اند. این گروه شامل مجردهای 18 سال به بالا حدود 49 میلیون نفر از مردم آمریکا را تشکیل می دهد. متوسط سن ازدواج بار اول در میان زنان به بیست و پنج سال و در میان مردان به بیست و هفت سال رسیده است. این بدان معناست که در گروه کلیِ جمعیت هجده تا بیست و چهارساله، از هر ده نفر تقریبا نُه نفر (87 درصد) هرگز ازدواج نکرده اند. 2. آن هایی که طلاق گرفته اند. امروزه 10 درصد کل بزرگسالان افرادی هستند که طلاق گرفته اند. اما به مرور زمان تعداد بیشتری از افراد متأهل با مسئله طلاق مواجه می شوند. ظرف پنج سال، 20 درصد کل ازدواج ها به طلاق منجر می شود. ظرف ده سال، یک سوم کل زوج ها از هم طلاق خواهند گرفت، و ظرف پانزده سال، 43 درصد طلاق خواهند گرفت.
3. آن هایی که جدا شده اند اما طلاق نگرفته اند. این ها افرادی هستند که قانونا هنوز متأهل اند اما دیگر زیر یک سقف زندگی نمی کنند. از نظر شیوه زندگی، آن ها بیشتر مجردند تا متأهل. ”