کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

کتاب صوتی

کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده احمد آرام

نام اصلی:

ناشر: نشر افق

سال چاپ: 1388

شابک:

خلاصه:

شاید برای دیگران اهمیتی نداشته که او چندساله است و چرا در رستورانی نیمه‌تاریک که محل آدم‌های مجرد است این‌گونه تنها و ستم کشیده نشسته است؛ اما برای من بسیار مهم و پراهمیت است که او سی و پنج سال دارد و دو بچه به دنیا آورده که هر دو با یک بیماری مرموز مرده‌اند و هر پزشکی به او توصیه کرده است که دیگر بچه‌دار نشود، می‌دانید که، او همسر من است…
احمد آرام در مجموعه داستان کسی ما را به شام دعوت نمی کند با ابداع مشبک هایی تاریک-روشن و مجموعه ای تداخل ها و نشانه ها، مخاطب را به سوی طنزی گزنده پیش می برد. او از طریق وهمی ناشناخته، همسو با شکلی از دگردیسی، فضایی گروتسک را رقم می زند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس آرش رستمی
ادیتور آرش رستمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 4 ساعت و 5 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی پزشک دهکده پزشک دهکده

فرانتس کافکا

کتاب صوتی مسخ مسخ

فرانتس کافکا

کتاب صوتی بیابان تاتارها بیابان تاتارها

دینو بوتزاتی

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی گریز پا گریز پا

آلیس مونرو

کتاب صوتی شب های روشن شب های روشن

فئودور داستایفسکی

تازه‌های ماه‌آوا

سیمای دو زننویسنده: علی اکبر سعیدی سیرجانیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ سیمایی تازه از دو بانوی ایرانی! علی اکبر سعیدی سیرجانی در کتاب صوتی سیمای دو زن قرار است جلوه‌ی تازه‌ای از شخصیت «شیرین» و «لیلی» را در خمسه‌ی نظامی به شما نشان بدهد. اگر تابه‌حال فقط از لابه‌لای بیت‌های «خسرو و شیرین» و همین‌طور «لیلی و مجنون» این دو بانوی برجسته را شناخته‌اید، حالا نوبت آن رسیده که بررسی دقیق‌تری از ابعاد روان‌شناختی و اجتماعی عشق آن‌ها داشته باشید. ”

قاب‌های خالینویسنده: فهیم عطارRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژه‌های متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درون‌مایه‌های روان‌شناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتاب‌هایی مثل قاب‌های خالی، هنوز هم می‌توان به خواندن یک کتاب خوش‌خوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود. شب عروسیمان بود. مهمان‌ها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفش‌هایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنه‌بلند به هم می‌خوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools