
کورینویسنده: ژوزه ساراماگو
نگاهی اجمالی به کتاب“ ژوزه ساراماگو در رمان خود کابوسی هولناک را باز می آفریند. جامعه شهری پیشرفته ای با همه امکانات ناگهان به بربریت بازمی گردد و کل ساختار زندگی جمعی به انحطاط کشیده می شود. رشته های الفت و تعهد از هم می گسلد و یکی یکی از بین می رود. دقت موشکافانه در سبک و ساختار نوشتن، حذف علائم نقطه گذاری، عدم تطابق زمان ها خواننده را وامی دارد تا در هر لحظه به ظرایف معنی بیندیشد.
نتیجه رمانی است عمیق، تفکربرانگیز و کتابی که در طی سال های اخیر سابقه نداشته است.
رمانی عمیق و تکان دهنده، در عین حال که کاملا خیالی به نظر می رسد، تصویری هولناک از واقعیت است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ استیو چندلر در این کتاب به خوانندگان تأکید میکند که باید مالک زندگی خود باشید نه قربانی شرایط.
بسیاری از ما در پیلهای از شخصیت زندگی میکنیم و گمان میکنیم نمیتوانیم از آن خارج شویم. ما داستانهایی درباره شخصیتمان به خودمان میگوییم ولی در اعماق وجودمان میدانیم که ورای این شخصیت هستیم. با این حال بیشتر ما همه زندگیمان را درون شخصیتهایمان حبس میکنیم و هیچوقت نمیدانیم که میتوانیم این پیله را ترک کنیم. ما قربانی محدودیتهایی هستیم که خودمان ایجادشان کردهایم. هر روز صبح به دنیایی تیره و تاریک چشم باز میکنیم. مشکلات بسیار زیادی دور ما حلقه زدهاند؛ تقریباً هیچ پرتوی نوری وجود ندارد. فشار آوردن به دیواره درونی پیله بیهوده به نظر میرسد. چرا به خودم زحمت بدهم؟ من همینیام که هستم.
افرادی که یاد میگیرند خودشان را دوباره بسازند دیگر قربانی نیستند. ”