عین عاشقی

کتاب صوتی

کتاب صوتی عین عاشقی

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ویدا

سال چاپ: 1399

شابک:

خلاصه:

ما محتاج رعایتیم انگار، چه وقتی معشوقیم و کسی دوستمان می‌دارد، چه وقتی عاشقیم و کسی را دوست می‌داریم. ما، همین ما که می‌توانیم در این آشفته‌بازار فروش عشق‌‌های یک‌بارمصرف در رنگ‌ها و اندازه‌ها و مدل‌های گوناگون، با یک پیامک سر‌و‌ته یک رابطه را هم بیاوریم یا کهنه‌ای را نو کنیم، دلمان رعایت می‌خواهد؛ رعایت شدن، رعایت کردن.
رعایت، همان چیزی است که ما توی زندگی‌هامان گمش کرده‌ایم. همان که گم‌شدنش گلدان‌هایمان، آدم‌هایمان، عشق‌هایمان را خشکانده‌است

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار سروش اعتصامی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 4 ساعت و 7 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

کاش کنارم بودینویسنده: رنه کارلینوRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب کاش کنارم بودی رمان پرفروش و معروف رنه کارلینو، داستان واقعی و تکان دهنده‌ای است که نشان می‌دهد چگونه یک اتفاق ساده، بزرگ‌ترین عاشقانه را به وجود می‌آورد. کاش کنارم بودی که جزو 10 رمان برتر گودریدز 2017 و بهترین رمان عاشقانه‌ی آگوست 2016 محسوب می‌شود، روزگار زنی در دهه 30 زندگی «شارلوت» را روایت می‌کند که زندگی‌اش را با سرگردانی و بی‌هدفی گذرانده است. او حالا و در چنین موقعیتی در جستجوی جرقه و یا شاید الهامی است که به انگیزه و هدفی تازه دست یابد. شارلوت روابط بد زیادی را تجربه نموده، شغل‌های بدی داشته و حالا هم که در کافه‌ای در لس‌آنجلس کار می‌کند، آن را دوست ندارد؛ از انعام مشتری‌ها رضایت ندارد و از لباس کاری زشتش هم خیلی خوشش نمی‌آید. ملاقات غافل‌‌گیر کننده‌ی او با نقاشی مرموز، جوان و خوشتیپ به اسم «آدام»، اوضاعش را دگرگون می‌کند. او ناگهان به شادی وصف ناپذیری دست می‌یابد و چنان غرق در این دیدار ناگهانی می‌شود که می‌فهمد تا مدت‌ها نمی‌تواند از فکر آدام بی‌خیال شود. صبح روز بعد وقتی شارلوت با تعجب به آدام فکر می‌کند، با خود می‌گوید بخت بدی که همواره در مقابل مردان دیگر داشته، فقط به خاطر قضاوت‌های منفی خودش بوده است. ”

و چشم‌هایش کهربایی بودنویسنده: مهری بهرامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... . در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... . ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools