نگاهی اجمالی به کتاب“ امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ادبیات گوتیک شاخهای از مکتب رمانتیسیسم یا دقیقتر این که پیشرمانتیسیسم است و طلوع آن از رویکرد بشر اروپایی به عالم درون، کابوس و رؤیاهای شخصی، امیال و گرایشهای روحی مبهم، عواطف سرکوبشده و ... خبر میدهد تا دریچهای به سوی دهلیزهای تاریک و پیچ در پیچ آدمی گشوده شود.
در قلمرو وحشت هشت داستان برجسته گوتیک را در خود جایدادهاست، همراه با مقدمهای موشکافانه درباره ادبیات گوتیک و ریشههای آن. ”