نگاهی اجمالی به کتاب“ آن فرانک پانزده ساله، مظهر تعقیب و آزار یهودیان از سوی نازیها به شمار میآید و خاطرات او در ردیف خاطرات تاریخی مانند خاطرات کاترین منسفیلد، آنایس نین و لیف تولستوی دانستهاند.
خاطرات آن فرانک نخستین بار در سال 1947 در آمستردام به چاپ رسید و در سال 1955 نمایشنامهای با همین نام از آن تهیه شد که طرفدار بسیار یافت و جایزه پولیتزر به آن تعلق گرفت. تا امروز فیلمها و سریالهایی گوناگون و روایتها و شرححالهایی مختلف براساس این کتاب تهیه شدهاست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”