نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا میگذرد.مری هجده ساله است که با پدرش زندگی میکند . پدر پزشک معتبری است. مری اخیرا خبردار شده است که پدرش نارسایی قلبی وخیمی دارد.مادرش هم سال هاست که آنها را ترک کردهاست.عصر یک روز یکشنبه مری از خانه بیرون میزند.از خیابان های شهربی اعتنا به پسران جوانی که درخواست دوستی با او را دارند میگذرد و در مزارع حومه ی شهر به تماشای غروب خورشید مینشیند.شب هنگام وقتی به خانه بازمیگردد با خبر مرگ پدر خود روبرو میشود و درمی یابد که باید از این پس خود را برای زندگی تازهای آماده کند که چندان راحت نیست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زمانی که در زندگی به مشکلی برخورد میکنید واکنشتان چیست؟ آیا آستینها را بالا میزنید تا راهی بیابید یا ترجیح میدهید روی مبل لم داده و در تختخواب، شبکههای مجازی را زیرورو کنید؟ خب، ملانی دیل قصد ندارد شما را با جملههای انگیزشی از خانه بیرون ببرد اما توصیه میکند همانطور که کنج خانه نشستهاید و با تلفن هوشمندتان وقت میگذرانید مدتی به حرفهای او در کتاب صوتی ظاهرا فقط برای من میبارد! گوش بسپارید.
این کتاب ترکیبی خوشایند از طنز، واقعبینی و دلگرمی است که مانند یک فنجان نوشیدنی گرم در هوایی سرد به شما عرضه میشود. بله، زندگی گاهی مثل لیوان شیشهای شکسته به هزاران تکه تقسیم میشود و تمام آرزوهایتان را بر باد میدهد؛ اما در این شرایط چه میتوان کرد؟ هنگامی که در معاملات خود متحمل شکستی سنگین شدهاید یا ساختمان محل زندگیتان نیاز به تغییری اساسی دارد باید همهی توانتان را برای پیشبرد امور به کار بگیرید. اما ملانی دیل قرار نیست شما را به سمت بالاترین بهرهوری یا درآمد هدایت کند. ”