سپیددندان

کتاب صوتی

کتاب صوتی سپیددندان

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده جک لندن
برگردان محمد قاضی

"تقابل حیات وحش با تمدن انسانی"

نام اصلی: White Fang

ناشر: نشر نگاه

سال چاپ: 1396

شابک:

978-622-6386-72-2

خلاصه:

روایت زندگی پرماجرای سگی که خون گرگی در وجودش دارد و همین خوی گرگی او باعث می‌شود که دائما توسط همنوعان رقیبش به مبارزه‌ای بی رحمانه خوانده ‌شود. مهندس جوانی به نام "وایدن اسکات" او را از چنگ دشمنانش نجات می‌دهد و از آن پس سپید دندان حکم همراهی جدانشدنی و با وفا را برایش پیدا می‌کند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس صنم کجوئی
انتخاب موسیقی صنم کجوئی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: اردیبهشت ماه 96

مدت زمان اثر: 8 ساعت و 10 دقیقه

ترجمه بسیار روان همراه با صداگذاری(افکت و موسیقی) و همینطور چاشنی حال و هوای نمایشی ماجراها و شخصیت‌ها، اثرگذاری اجرای این کتاب صوتی را دو چندان ساخته‌است.

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

تازه‌های ماه‌آوا

اینم شد زندگینویسنده: عزیز نسینRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ «اینم شد زندگی» یک مجموعه داستانی از نویسنده توانای اهل ترکیه، عزیز نسین است. او در این آثار طنز تلخ و سیاهی را برای توصیف پیرامونش به کار می‌گیرد تا معایب اجتماعی زمانش را برملا کند و با نقد آنها راهکار گذر از این معایب را نشان دهد. او منتقد بی‌رحم اما خوش‌زبان جامعه ترکیه است و البته خوش‌انصاف؛ زیرا همه تقصیرها را هم به گردن حکومت و سیستم اداری و... نمی‌اندازد. قلم او متوجه مردم هم هست و با نقد خرافات، کژبینی و کوتته‌فکری مردم، می‌کوشد توازنی در نقدهایش ایجاد کند و راه برون‌رفت از مشکلات را بیشتر بنمایاند. بخشی از کتاب: «بعد از اینکه مرا ختنه کردند اسم مرا در یک مکتب نوشتند. مکتب از خانه ما خیلی دور بود ولی چاره نداشتیم باید می‌رفتم، راستش از دوری راه زیاد ناراحت نبودم چون خیابانها را دید می‌زدم!... ملاباجی که من آنجا درس می‌خواندم سه تا دختر بزرگ داشت، هر سه‌تا سفید و خوشگل بودند و من از هر سه تاشان خیلی خوشم می‌آمد! مثل روس‌ها بودند. آخه از وقتی که روس‌ها به مملکت ما آمدند دوچیز را با خودشان آوردند. یکی زن‌هایِ خوشگل و سفید و یکی هم اسکناس‌های بزرگ!... پدرم دوتا از این اسکناس‌ها داشت. البته مردم زیاد داشتند. اسکناس‌های روسی توی دست و پای مردم ریخته بود وقتی روسها از ترکیه رفتند. انقلابیون اسکناس‌ها را جمع کردند بعد هم از اعتبار افتاد. البته ما غیر از دو تا نداشتیم. چه می‌شد کرد. پولی بی اعتبار هم گیر ما نمی‌آمد! پدرم پولهای به آن بزرگی را یک قروش فروخت!... وقتی به مکتب رفتم مادرم یک فینه قرمز رنگی برایم درست کرد و به سرم گذاشت. یک قلم و دوات هم برایم خرید که وقتی می‌نوشتم «جرجر» صدا می‌کرد! روز اول به مدرسه رفتم باید این دعا را حفظ می‌کردم «رب یسر و لما تیتر رب تمین بالخیر» یعنی «آفریدگارا کارم را آسان کن. نگذار سخت بگذرد. تو کارم را به خیر بگردان» ”

میخائیل و مارگریتانویسنده: جولی لکسترام هایمزRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مثلث عشقی میخائیل بولگاکف، نویسنده? مشهور مرشد و مارگریتا، یک مأمور پلیس مخفی استالین و مارگریتای فریبنده، برای هرسه? آنها در روسیه? دهه? 1930 عواقب اجتناب ناپذیری دارد. زمانه‌ای که ابراز عقیده با قوانین حکومتی سانسور می‌شد و به طور ترسناکی، آیینه? سرکوب سیاسی در جهان امروز است. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools