نگاهی اجمالی به کتاب“ عنوان رمان اشاره به ورق های بازی دارد و کنایه ای از یک مثلث عشقی است. "مارتا" و "درایر" زن و شوهر ثروتمندی ساکن برلین هستند که با ورود فرانتس(قوم و خویش درایر)رابطه شان شکل دیگری به خود می گیرد. ناباکوف از زبانی با طراوت و کنایه آمیز برای پیشبرد داستانش بهره می گیرد و در لحظات بسیاری با استفاده از لحنی شوخ ما را به خنده می اندازد، ولی سرانجام با پایانی تراژیک غافلگیرمان میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ انسانها ظاهراً قابلیت نامحدودی برای آزردن و آسیب رساندن به یکدیگر دارند، کاری که زمانی به عمد صورت میگیرد و گاهی معلول شرایط یا سوء تفاهمهاست. علتِ آن هر چه که باشد، برای اکثریت افراد گذشت و بخشیدنِ لطمهای که وارد شده و رنجشی که پیش آمده، کار آسانی نیست و امکان دارد که فرد تا چندین سال کینهای را فراموش نکند. من در طول زندگی حرفهایام اشخاص زیادی را دیدهام که سالها رنجشهایی را در دل نگه داشتهاند. شاید گذشت کار دشواری باشد، اما از سوی دیگر ما غالباً فشار روانی و درد و رنجی را که خودداری از بخشش و کینهورزی برای خود و اطرافیانمان ایجاد میکند، دستکم میگیریم. اغلب در مکالمات میشنویم که: «هرگز او را به خاطر این کارش نخواهم بخشید.» یا: «تا عمر دارم کاری را که با من کرد، نه میبخشم و نه فراموش میکنم.» زندگی پر از اختلافاتی است که دائماً میان افراد بروز میکند و حاصل آنها اغلب قهر مادامالعمر طرفین با یکدیگر است. من در مقام یک روانشناس میپرسم که اگر امتناع فرد از عفو و گذشت، منجر به اندوهگین شدن، از دست دادن سلامتی و احساس تنهایی و دلتنگی او شود، چه بهایی برای آن پرداخته است؟ ”