نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ شازده کوچولو برای ماجراجویی جذاب دیگری، دوباره به زمین باز میگردد.
کمتر داستانی مثل شازده کوچولو به صورت گسترده خوانده شده و تسلی بخش کوچک و بزرگ بوده است. اما حتی شاهزاده های سیارههای بسیار دور هم، عاقبت روزی بزرگ میشوند. شازده_پسر که دیگر در سیارکش خوشحال نیست، بار دیگر از آن خارج میشود تا جهان را کاوش کند. در نتیجه سفر به یاد ماندنیِ دیگری را به درون رازها و لذتهای زیستن در زندگیِ معنادار آغاز میکند.
این کتاب حکایتی دلربا برای تمامی سنین است، از کوچک تا بزرگ. دنبال? این کلاسیکِ بینظیر و محبوب همه، به ما یادآوری میکند که چه چیزهایی انسان حقیقی را میسازد و در همانحال جشنی باشکوه برای زندگی با هم? حکمتها، زیباییها و شگفتی هایش به راه میاندازد. ”