گشتاسب امجدی

از این هنرمند بشنوید:
گوینده:
  • کتاب صوتی - شطرنج - ماه آوا
  • کتاب صوتی - شبگردی ها - ماه آوا
  • کتاب صوتی - نمایش صوتی پَر - ماه آوا
  • کتاب صوتی - آسان‌ترین روش ترک سیگار - ماه آوا
  • کتاب صوتی - داستان‌های جمعه شماره 2 - ماه آوا
  • کتاب صوتی - درنگ مرگ - ماه آوا
  • کتاب صوتی - قطار سرعت به سوی ثروت - ماه آوا
  • کتاب صوتی - فهم فلسفه - ماه آوا
  • کتاب صوتی - خوب ماندن - ماه آوا
  • کتاب صوتی - امروز و فردا نکن - ماه آوا
  • کتاب صوتی - جادوی فکر بزرگ - ماه آوا
  • کتاب صوتی - چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - تاریخچه کوتاهی از فلسفه - ماه آوا
  • کتاب صوتی - پنج زبان عشق- چگونه به او بگویم دوستت دارم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - پنج زبان عشق مجردها - ماه آوا
  • کتاب صوتی - به نام زندگی - ماه آوا
  • کتاب صوتی - آیا انسان پیروز خواهد شد - ماه آوا
  • کتاب صوتی - راه‌های موثر برای ایجاد انگیزه - ماه آوا
  • کتاب صوتی - فکر کردن بی درنگ و با درنگ - ماه آوا
  • کتاب صوتی - نگرش یعنی همه چیز - ماه آوا
  • کتاب صوتی - موضوع مرگ و زندگی - ماه آوا
  • کتاب صوتی - زندگی شما پیام شماست - ماه آوا
  • کتاب صوتی - برای هر مشکلی راه حلی معنوی وجود دارد - ماه آوا
  • کتاب صوتی - درجا زدن ممنوع - ماه آوا
  • کتاب صوتی - مجله صوتی کتاب شنبه- شماره هفتم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - ماهی در آب - ماه آوا
  • کتاب صوتی - قانون موفقیت - ماه آوا
  • کتاب صوتی - رازهای قطعی کردن فروش - ماه آوا
  • کتاب صوتی - چگونه پروانه شدم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - معبد سکوت - ماه آوا
  • کتاب صوتی - آیین زندگی - ماه آوا
  • کتاب صوتی - آیین دوست یابی - ماه آوا
  • کتاب صوتی - کالبدشکافی ترور - ماه آوا
  • کتاب صوتی - زمستان در راه است - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

شاد ماندن در روزگاران سختنویسنده: اندرو متیوسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب شاد ماندن در روزگاران سخت اثر اندرو متیوس، درباره‌ی بازگشت به زندگی از قعر شکست‌ها و ناکامی‌ها، آشنایی با تفکر انسان‌های خوشبخت و گام برداشتن در مسیر خوشبختی است. شاد ماندن در روزگاران سخت، نقشه راه خوشبختی شماست. کتاب شاد ماندن در روزگاران سخت به شما می‌آموزد که چگونه علیرغم همه مشکلات، احساس خوشبختی کنید و چگونه خود را در هر شرایطی دوست بدارید. اندرو متیوس در این کتاب داستان زندگی انسان‌هایی را بیان می‌کند که با بیماری و اعتیاد و سرنوشت جنگیده‌اند اما هرگز تسلیم نشده‌اند. ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools