نگاهی اجمالی به کتاب“ چارلیز واینوود و سیلاس نش، از زمانی که یاد گرفتند راه بروند، بهترین دوست هم بودند. از سن چهاردهسالگی عاشق هم شدند. امااز امروز صبح... کاملاً با یکدیگر غریبه هستند. اولین خاطراتشان، اولین دعوایشان و اولین لحظهای که عاشق یکدیگر شدند... همهچیز را فراموش کردهاند. چارلیز و سیلاس باید باهم پرده از اتفاقی که برایشان افتاده است بردارند و دلیلش را بفهمند؛ اما هرچه بیشتر پیش میروند و بیشتر در مورد خوشان میفهمند... بیشتر برایشان این سؤال پیش میآید که چرا از همان ابتدا، رابطهشان را باهم شروع کردند؟ چارلی هرکاری میکند تا فراموش کند و سیلاس هرکاری میکند تا بهیاد آورد... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در قرن بیستم ، دموکراسی های اروپا به ورطه فاشیسم و نازیسم و کمونیسم سقوط کردند. تاریخ اروپای قرن بیستم نشان می دهد که جوامع ممکن است از هم بپاشند، دموکراسی ها ممکن است سرنگون شوند، نظام های اخلاقی ممکن است فرو بریزند، و انسان های عادی ممکن است خود را در موقعیت هایی غیرقابل تصور بیابند. ”