نگاهی اجمالی به کتاب“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژههای متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درونمایههای روانشناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتابهایی مثل قابهای خالی، هنوز هم میتوان به خواندن یک کتاب خوشخوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود.
شب عروسیمان بود. مهمانها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفشهایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنهبلند به هم میخوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ "آیایی" مردیاست که به اتفاق همسر صیغهای اش" آیو" در شهرکی آفریقایی زندگی میکند.زندگی مشترک دوازده ساله آنها که سه فرزند هم حاصلش بوده ، علارغم کمبودها و سختیها ، با محبت و عشق دوجانبه میگذرد.اما این نظم با ورود یک هیئت سه نفره سفید پوست و آمریکایی که خود را خدمتگزاران کلیسا مینامند بر هم میخورد.در طی این اتفاقات آیایی مجبور میشود مراسم عقد با آیو را با تمام آدابش در کلیسا برگزار کند. ”