نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هفتهای یکبار مردانی را تعقیب میکنم که شوهرم نیستند... کتابفروشی نویسندگان فقید داستان مردی گمشده است که همسر و فرزندانش سرنخهایی از او در کتابها و فیلمهای گوناگون مییابند و یکی پس از دیگری آنها را پیگیری میکنند، تا از پاریس سر در میآورند بلکه این سرنخها به جایی برسند. در خلال این جستجوها، خواننده نیز پاریس را از دریچه این کتابها و فیلمها میبیند و گاهی چنان درگیر آنها میشود گویی خودش نیز در پاریس زندگی میکند؛ تجربهای آکنده از عشق، تردیـد، بلـوغ، جــوانی، زندگی و بوی مرگ. کالانان از خلال داستانی جذاب و پرتعلیق، راوی اندوه ازدستدادنها و شادمانی بازیافتنهاست. ”