نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا تابهحال در شرایطی قرار گرفتهاید که فکر کنید تنها عاقل جمع شما هستید؟ باید بدانید که تنها نیستید و توماس اریکسون در کتاب صوتی محاصره شده با احمقها شما را مخاطب خود قرار داده است. از این کتاب تحسینشده در حوزهی ارتباطات انسانی، بیش از یکونیم نسخه در سراسر جهان به فروش رسیده است.
«با چه احمقهایی روبهرو هستم!» تا به حال چند بار در طول زندگی خود مشابه این جمله را در ذهنتان گفتهاید؟ اگر چنین حسّی را تجربه کردهاید، شما مخاطب اصلی این اثر هستید. کتاب صوتی محاصره شده با احمق ها (Surrounded by Idiots) با فروش بیش از 1.5 میلیون به اثری شناختهشده و بینالمللی در سراسر جهان و در حوزهی ارتباطات بین فردی تبدیل شده است.
توماس اریکسون در این کتاب صوتی یک روش ساده و در عین حال، پیشگام برای ارزیابی شخصیت افرادی که با آنها در ارتباط هستیم را در اختیار شما قرار میدهد. او این افراد را بر اساس چهار تیپ شخصیتی قرمز، آبی، سبز و زرد دستهبندی میکند و سپس بهتفصیل به تحلیل و بررسی هریک از آنها میپردازد. ما باید با چنین افرادی چگونه برخورد کنیم؟ نحوهی صحبت کردمان و بهاشتراکگذاری اطلاعات با آنها باید چطور باشد؟ با چه فاصلهای از آنها قرار بگیریم تا آسیب نبینیم؟ توماس اریکسون در این کتاب پاسخ این پرسشها را در دستان شما میگذارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ از چه باید گفت؟ داستان مردی تشنه محبت که با زنی دلفریب ملاقات میکند و به او دل میبازد ایدهای آشنا در دنیای ادبیات داستانی است. تعداد نویسندگان بسیاری برای توصیف چنین دیداری دست به قلم شدهاند را بیاغراق نمیتوان شمرد اما وقتی فئودور داستایوفسکی -کسی که هیچ شخصیتی را به ما معرفی نمیکند مگر آنکه تحلیلی روانشناسانه و دقیق از او در اختیارمان بگذارد- تصمیم به تالیف داستانی عاشقانه میگیرد، باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم؟ کتاب صوتی شبهای روشن چه حرفی برای گفتن دارد که بعد از تقریبا دویست سال هنوز شنیدنی است؟
راوی این داستان کوتاه مانند دیگر شخصیتهای مخلوق نویسنده فردی است حساس، درونگرا، خیالپرداز و منزوی. او که روزگارش بیهیچ دوست و آشنایی در سن پترزبورگ میگذرد در طلب عشقی ناب میسوزد، اما چه حیف که بهاندازهی تنهاییاش در ارتباط با دیگران هم خام است. همین نبود روابط اجتماعی راوی قصه را به سفرهایی پایانناپذیر در شهر سوق داده. مرد جوان در خیابانها قدم میزند در حالی که مکالمهی میان ساختمانها را تصور میکند. او به آدمها مینگرد و از خودش میپرسد این پیرزن کیست؟ آن مرد میانسال و جدی چه دلیلی برای آن همه عجله داشت؟ زوج خوشبختی که بر پل ملاقات کردم چطور با هم آشنا شدند؟ ”