نگاهی اجمالی به کتاب“ پیش از سال 1930، اغلب پیشرفتهای مدیریتی در نتیجه پیشرفت علم و تکنولوژی بود. پس از جنگ جهانی دوم اغلب پیشرفتها به دلیل توجه به مسائل روانشناختیِ در ارتباط با انسانها و تعامل با آنها رخ داد. این مسئله بیانگر اهمیت روانشناسی مدیریت و و ارتباط آن با سرشت و خوی انسانی است. برایان تریسی، نویسندهی سرشناس حوزهی موفقیت و روانشناسی، در کتاب راههای موثر برای ایجاد انگیزه با بررسی عوامل روانشناسی درگیر در میزان کارآیی و سوددهی تفاوتهای قابل توجه در موفقیتهای سازمان را بیان کرده است. مطالعه این کتاب به مدیران کمک میکند تا یک محیط کاری سالم و رو به رشد را برای جذب افراد با استعداد خلق کنند و با از میان برداشتن موانع و مشکلات رایج، باعث پیشرفت و سودآوری شرکت شوند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی مردگان زرخرید یا نفوس مرده اثر نیکولای گوگول و ترجمهی فریدون مجلسی است. نیکولای گوگول، نویسندهی بزرگ و یکی از قلههای ادبیات کلاسیک روسیه، مبدع رئالیسم انتقادی و طنزپرداز چیرهدست، در روستای بالشیهساروچینتسی در غرب روسیه (اوکراین فعلی) در خانوادهای خردهمالک به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان انتظار داشت به آرزوی دیرینهاش برسد و شغل دولتی خوبی نصیبش شود؛ اما به کارمندی ساده در یکی از ادارات سنتپترزبورگ تبدیل شد.
گوگول پس از ناموفق بودن نخستین اثرش ـ منظومهی هانسکوشلگارتن ـ همهی نسخهها را خرید و نابود کرد. نویسندهی ناامید دوباره دست به قلم شد و داستان شبهایی در قصبهی نزدیک دیانکا را نوشت و الکساندر پوشکین تشویقش کرد. سه سال بعد، استادیاش را در داستانهای «یادداشتهای یک دیوانه»، «دماغ»، «پرتره»، «کالسکه» و «شنل» نشان داد. منتقدان در حین اجرای نمایشنامهی بازرس او را به هجونویسی و توهین به کشور متهم کردند. گوگول، آزردهخاطر به رم سفر کرد تا در آرامش، کتاب نفوس مرده را بنویسد.
نویسنده در این اثر به زندگی شهروندان درجهی دوم ـ رعایای شبهبرده ـ روسیه میپردازد و سیاستهای دولتی را به سخره میگیرد. آنها به دلیل وجود قوانین سختگیرانه حق مهاجرت به شهر را ندارند و باید روی زمینهای کشاورزی ملاکان کار کنند. چنین است که چیچیکف، قهرمان طمعکار داستان، تلاش میکند با استفاده از قوانین موجود، بردگان و رعایایی بخرد. رمان گوگول تصویری دقیق و واضح از آداب و رسوم، عادات و روش زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم به دست میدهد. انتشار این رمان در زمان خود جنجال به پا کرد و ملاکان و اربابها این قصه را توهین به خود قلمداد کردند. ”