معبد سکوت

کتاب صوتی

کتاب صوتی معبد سکوت
اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر فردوس

سال چاپ:

شابک:

دسته بندی: ادبی عرفانی

خلاصه:

پیام کتاب معبد سکوت برای اسیرانِ دنیای مادی مانند آبی است برای تشنگان، نانی برای گرسنگان و سقفی برای آوارگان. اسپالدینگ و همراهانش در طول سفر حیرت‌انگیز خود با راهبران معنوی بسیاری ملاقات کردند که بینش شگفت‌انگیزی را برایشان به ارمغان داشت. آن‌ها به واسطه‌ی شاگردی نزد برخی اساتید روحانی شاهد معجزاتی غیرمنتظره بودند، برای مثال تنها حضور یکی از این افراد برای خاتمه بخشیدن به نزاع حیوانات وحشی کافی بود یا دیگری می‌توانست بدون مشکل بر سطح آب قدم بزند.

چنین معجزاتی را باور کنید یا نه، این اثر نقش مهمی در معرفی خاور دور یا آسیای شرقی به جهان غرب ایفا کرد. شاید انتساب ایده‌ی «اساتید شرقی که قادر به هدایت سرنوشت بشری هستند» به برد تی. اسپالدینگ چندان بیراه نباشد!. او در تالیف کتاب صوتی معبد سکوت فریده مهدوی دامغانی علاوه بر روایت داستان‌های آموزنده از توصیفات دراماتیک نیز بهره برده تا مخاطبانش را کاملا تحت تاثیر قرار دهد و در این کار موفق هم بوده.

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

دشت بهشتنویسنده: جان اشتاین بکRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ سرجوخه‌ی مقرراتی در مقابل آن زیبایی آرامش‌بخش پایش لرزید. او که پشت تیره‌پوستان را با شلاق دریده بود،‌ او که شجاعت و طمع‌کاری‌اش نسلی نو در کالیفرنیا پدید آورده بود، آن مرد ریشو، آن حامل بی‌رحم تمدن از زین به پایین لغزید، کلاهخود پولادین از سر برداشت. زیر لب گفت: «ای مریم مقدس،‌اینجا دشت سرسبز بهشتی است که پروردگارمان وعده داده.» ”

در خلوت خوابنویسنده: فتانه حاج سیدجوادیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستان کوتاه «در خلوت خواب» نوشته ی «فتانه حاج سیدجوادی» است. این مجموعه هشت داستان را با عنوان های «رنگ تعلق»، «شیشه»، «در خلوت خواب»، «لالا»، «سمفونی حماقت»، «خرگوش»، «پوچ»، و «عرض زندگی» دربرمی گیرد. در بخشی از داستان «شیشه» می خوانیم: «من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده ی پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از راه رسیده بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم. او نخستین و تنها پسر خانواده ی خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools