
آدلفنویسنده: بنژامن کنستان
نگاهی اجمالی به کتاب“ بنژامن کنستان دو ربک(1830-1767)، رماننویس سوئیسیتبار فرانسویزبان قرن هجدهم میلادی است.کنستان را بیشتر به عنوان یک تئوریسین لیبرال میشناسند تا یک رمان نویس. هرچند کنستان بهخاطر شاهکارش، «آدلف»، اسم و رسمی به هم زده است.
«آدلف» بار اول در لندن به چاپ رسید و بیدرنگ «رمان کلیدی» و زندگی نامه شخصی «کُنستان» شمرده شد. این رمان در زمان خودش جاروجنجال فراوان و درازمدتی به پا کرد.
تقریباً یک قرن، یعنی تا پس از جنگ جهانی دوم، طول کشید تا تأکید بر جنبههای اتوبیوگرافیک و وسوسه یکی دانستن شخصیتهای تخیلی با آدمهای واقعی فروکش کرد و «آدلف» را بهخاطر ویژگیهای زیباشناختی آن خواندند و نقد کردند.
«آدلف» را تلخترین رمان عشقی نیز خواندهاند زیرا «کنستان» در آن، عمیقترین و صادقانهترین احساسات و شورانگیزترین بستگیهای عاطفی را تجزیه و تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه در گذر زمان این احساسات و بستگیها رنگ میبازد.
«آدلف» شاهکار روانشناختی عشق است و تراژدی عدم امکان برقراری ارتباط راستین میان انسانهای عاشق را به نمایش میگذارد.
کُنستان عمیقترین و شورانگیزترین وابستگیهای عاطفی را موشکافانه تجزیه و تحلیل میکند تا نشان دهد چرا و چگونه با گذر زمان این احساسات و بستگی به تدریج رنگ میبازد.
آدلف جوانی 22 ساله است و قرار است جهت کسب تجربه به نقاط مختلف اروپا سفر کند و سپس به نزد پدر بازگردد و آنجا مشغول شود تا روزی جانشین او شود.
آدلف به شهر کوچکی که مقر حکومت شاهزادهای جوان است وارد میشود. او با طبع حساسی که دارد بیشتر به تنهایی و انزوا دچار می شود... تا اینکه یک روز به منزل کنت دعوت می شود و آنجا با معشوقه کنت (النور) روبرو میشود و او را هدفی شایسته برای رفع تشنگی قلب و ارضای غرور می یابد.
النور که حدود 10 سال از او بزرگتر است و دو فرزند نیز از کنت دارد از معاشرت با مردی که با دیگران تفاوت دارد ناراضی نیست و.. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آلیس مونرو با انتشار کتاب گریزپا جوایز و افتخارات بسیاری را از آن خود کرد. نسخهی اصلی کتاب دربرگیرندهی هشت داستان کوتاه بهقلم این نویسندهی سرشناس کانادایی است که در هریک از آنها یک شخصیت را در مرکز اثر قرار داده و به حواشی و وقایع پیرامون او میپردازد. از میان هشت عنوانی که در کتاب اصلی گردآوری شدهاند، در اثری که اکنون پیش روی شماست سه داستان «گریزپا»، «حرمتشکنی» و «نیرنگها» را میشنوید.
کارلا در بند ازدواجی نامناسب با همسرش کلارک قرار گرفته است. او بهخاطر کلارک قید خانوادهاش را زده است اما متوجه میشود که همسرش آنقدرها که فکر میکرد انسان مناسبی نیست. او به دنبال راهی میگردد تا خود را از شرّ این پیوند و حضور آزارگر کلارک خلاص کند. در داستان «گریزپا» با کارلا و چالشهایی که در زندگی شخصی خود دارد آشنا میشوید. در داستان دوم با عنوان «حرمتشکنی»، لورن، دختری جوان است که با زنی بزرگتر از خود به نام دِلفین آشنا میشود. اما این آشنایی تبعات نهچندان خوبی را برای لورن به همراه دارد. و در داستان سوم با نام «نیرنگها»، رابین دختری است که بهخاطر بدشانسی و تفسیر نادرستی که از زندگی دارد، محکوم به تنهایی است. در هریک از این سه داستان با قلم جادویی آلیس مونرو به درون جهان شخصیتها کشیده میشوید و لحظات التهاب و آسودگی را در کنار آنها تجربه میکنید. ”