آرش فراست

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - پیدایت کردم - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

گندزدایی از مغزنویسنده: فیث. جی هارپرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ لحن کوبنده و صریح فیث جی. هارپر در کنار طنز کلام او، کتاب صوتی گندزدایی از مغز را به اثری شنیدنی بدل کرده که تا آخرین صفحه شما را مجذوب خود می‌کند. اگر شما هم از شنیدن نصیحت‌های بی‌مورد اطرافیانتان کلافه شده‌اید و از طرفی از اوضاع فعلی خودتان هم ناراضی هستید کافی است یکبار هم که شده شنیدن این کتاب را تجربه کنید. نه با مطالب کلیشه‌ای مواجه می‌شوید و نه راهکارهای غیرعملی به شما پیشنهاد خواهد شد. حتی لحن خشک و رسمی بسیاری از کتاب‌های روانشناسی را هم نخواهید دید. فقط قرار است با ریشه‌‌ی بسیاری از افکار و احساسات منفی خود روبه‌رو شوید. البته ناگفته نماند که برای تأثیرپذیری بیشتر از کتاب صوتی گندزدایی از مغز لازم است تمریناتی که فیث جی. هارپر در این کتاب برایتان طراحی کرده را جدی بگیرید. البته همگی تمرینات بیشتر به تفریح و بازی شبیه هستند؛ اما به شما کمک می‌کنند به شناخت بهتری از خودتان برسید تا بتوانید کنترل ذهن و افکارتان را نیز به دست بگیرید. ”

همسر دوست داشتنی مننویسنده: سامانتا داونینگRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب همسر دوست ‌داشتنی من از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز و یو‌اس‌ای تودی بوده و نامزد جایزه ادگار به‌عنوان بهترین رمان اول را با خود یدک می‌کشد. - پشت جلد کتاب همسر دوست ‌داشتنی من: داستان عاشقانه ما بسیار ساده به‌نظر می‌رسد. من با زنی بی‌نظیر ملاقات کردم. ما عاشق شدیم و ازدواج کردیم. بچه‌دار شدیم و به حومه شهر نقل ‌مکان کردیم. شیرین‌ترین رؤیاها و تاریک‌ترین رازهایمان را باهم در میان گذاشتیم. و سپس… از هم خسته شدیم. ما مثل همه زوج‌های معمولی دیگر هستیم. همسایه شما، والدینِ دوست فرزندتان و آشناهایی که دوست دارید آنها را به شام دعوت کنید. همه ما رازهایی داریم که باعث بقای ازدواجمان می‌شود. تنها تفاوت ما این است که رازمان با قتلی همراه است… - قسمتی از متن کتاب: او به این طرف و آنطرف میرود، کیفش را در یک سمت می‌اندازد و کفش‌هایش را هم در سمت دیگری از پا درمی‌آورد. دو لیوان پر از شراب را می‌بینم و او به سمت اتاقش راهنمایی‌ام می‌کند. بعد برمی‌گردد تا نگاهم کند و لبخند می‌زند. با گذشت زمان پترا به نظرم جذابتر می شود، حتی موهای ساده و صافش به نظرم درخشنده می‌آیند و برق می‌زنند. بله به‌خاطر اثر نوشیدنی الکلی‌ست که این‌طور به نظر می‌رسد اما به‎خاطر خوشحالی پترا هم هست که چنین حسی دارم. حس می‌کنم مدت هاست آنقدر خوشحال نبوده و نمی‌دانم به چه دلیل. همین که پترا جذاب است برایم کافیست. به سمتم می‌آید، بدنش گرم است، نفسش در شراب غوطه‌ور می‌شود. لیوان شراب را از من می‌گیرد و روی میز کنار تخت می‌گذارد. تا وقتی‌که در تاریکی هستیم و تنها نور صفحه موبایلم اتاق را روشن نگه داشته، نوشیدنم را ادامه می‌دهم. برای هم مرتب حرف‌هایمان را تایپ می‌کنیم، از حرفهای‌مان خنده‌مان می‌گیرد و می‌خواهیم بیشتر باهم آشنا شویم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools