نگاهی اجمالی به کتاب“ دکتر لاسمن پس از سالها دوری از کشورش تصمیم میگیرد برای دیدار از دو خواهرش و تجدید خاطرات کودکی به شهر زادگاهش سفر کند.همانطور که شبانه در قطار نشسته و به سمت شهرش می رود یک نام دخترانه مدام در گوشش زنگ میزند:کلارا.همبازی دوران کودکیاش اکنون کجاست و چگونه زندگی میکند؟تب یافتن پاسخ این سوال او را آرام نمیگذارد تا اینکه به ملاقات کلارا میرود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ "چارلی" و "ماو" زن و شوهر جوانی هستند که در پی استخدام چارلی در کارخانهای به عنوان کارگر ساده، در شهری دیگر ساکن شدهاند. این زوج جوان به شخصی به نام مونی معرفی شدهاند که صاحب مجموعه از کاروانهاست و یکی از کاروان هایش را به عنوان محل سکونت در اختیار چارلی و ماو میگذارد. این کاروان در محلی پرت قرار دارد و از امکانات رفاهی چندانی برخوردار نیست اما چارلی امید دارد که به زودی وضعیت بهتری پیدا کنند. اوضاع به میل چارلی پیش نمیرود و این زوج جوان با مشکلاتی پیچیده و نامنتظر روبرو میشوند. ”