نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا از افسردگی روزافزون در رنج و عذاب بهسر میبرید؟ ادوارد بالمور کتاب صوتی ذهن ملتهب را برای شما نوشته است. او در این اثر که در زمرهی ده کتاب پرفروش ساندی تایمز لندن به شمار میرود، روشی بدیع و نو را برای مقابله با افسردگی در اختیار شما قرار میدهد.
در سراسر جهان، افراد بسیاری با پدیدهی افسردگی بهعنوان معضلی بغرنج و پیچیده دستوپنجه نرم میکنند. با وجود این که روزبهروز موارد ابتلا به این عارضه در حال افزایشی معنادار و قابلتوجه است، درمان آن در سه دههی اخیر تغییر چندانی نکرده است. بااینحال، ادوارد بالمور در کتاب صوتی ذهن ملتهب میکوشد رویکردی رادیکال و افقی تازه پیرامون درمان این مسئلهی جهانشمول در اختیار مخاطبان خود بگذارد.
ادوارد بولمور، استاد روانپزشکی دانشگاه کمبریج در این کتاب تأملبرانگیز، پیشرفت علمی جدیدی را درمورد ارتباط بین افسردگی و التهاب بدن و مغز آشکار میکند. او توضیح میدهد که اختلالات روانی میتوانند در سیستم ایمنی بدن ریشه داشته باشند. او از رهگذر این ایده، انقلابی قریبالوقوع را در جهان روانپزشکی متصور است که مبتلایان به افسردگی میتوانند با کمک آن چرخههای معیوب استرس، التهاب و افسردگی خود را از بین ببرند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان «ندای کوهستان» در 1952 در دهکدهای در افغانستان شروع میشود و تقریبا از همان ابتدا به شدت احساسات خواننده را درگیر میکند. محور اصلی کتاب داستان زندگی و روابط عبدالله، پسر 10 ساله و «پری»، خواهر سه ساله و تصمیم پدرشان برای فروختن پری به خانوادهای بیفرزند است و همین اتفاق سبب گرهخوردن روایتهای افراد مختلف در رمان حسینی میشود.
عبدالله که خواهرش پری را بسیار دوست دارد، او را از دست میدهد. پری به یک خانواده ثروتمند و بیفرزند واگذار میشود و حتی بعدها از افغانستان به پاریس میرود. اما عبدالله هیچگاه او را فراموش نمیکند و البته خانوادهاش درگیر ماجراهای مختلفی میشوند و خودش هم سر از کالیفرنیا در میآورد.
حسینی در این رمان از شگردهای جدید داستاننویسی بهره میگیرد و همین امر سبب شده رمان جدیدش نسبت به آثار دیگرش، «بادبادکباز» و «هزار خورشید تابان»، تا حدی متفاوت باشد.
ماجراهای این رمان طبق معمول داستانهای خالد حسینی در افغانستان روی میدهد و نویسنده از روایتهای تو در تو بهره میگیرد و راوی در مسیر داستان تغییر میکند.
خالد حسینی درباره مضمون رمانش میگوید:« من شنیده بودم که زمستانها ایام سختی برای خانوادههای افغان است. مردم بسیار نگران هستند و بچههایشان را از دست میدهند. بنابراین با این پیش زمینه، ناگهان این تصویر با شفافیت و زلالی کامل و خاصی به نظرم آمد و با خودم گفتم که این مردمان که هستند؟ به کجا میروند؟
جواب سوال این است: پدری بیچاره و بیامید در راه کابل است تا یکی از بچههایش را بفروشد و این نقطه اولیه یکی از داستانهای متعدد این کتاب است. درد و رنج جدایی برادران و خواهران از هم، بر نسلهای بعدی و حتی سراسر قارهها هم تاثیر میگذارد. ”