نگاهی اجمالی به کتاب“ وولجین، ترول و شکارچی سایهایست که از مهمترین فرماندهان هورد به شمار میرود. او همچنین ریاست و رهبری قبیلهی دارک سپیر را به عهده دارد. این شخصیت بیمانند که به زبان آوردن نامش، لرزه به اندام دشمنان میاندازد، ناگهان توسط یک غریبه مجروح شده و حالش رو به وخامت گذاشته است. البته این پایان ماجرا نیست، چون وولجین با وجود زخمهای هولناکش همچنان باید پاسدار پانداریا باشد و در برابر هجوم دشمنان به این سرزمین مقاومت کند.
در جلد ششم مجموعه کتابهای وارکرفت، شاهد نبرد هیجانانگیز وولجین با نیروهای پلید تاریکی هستیم که مایکل ا استکپل با قلم گیرای خود در کتاب صوتی وارکرفت - وولجین: سایههای هورد برایمان روایت میکند.
از مشخصههایی که وولجین را به یک قهرمان بیهمتا بدل کرده، ارتباط او با خداوند مرگ، لواست. او از این طریق، به جهانی فراتر از دنیای ماده قدم میگذارد و وظیفهی حفظ سنتها را نیز به عهده میگیرد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در این رمان صوتی، پوارو را میبینیم که چون خونسردانه و با خشنترین و بیرحمترین تبهکاران و جنایتکاران دستوپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن میشود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیدهدل، جرئت بیشتری دارد و در این مورد بهخصوص، خودش را از خیلیها برتر میداند، ولی حتی در زندگی آدمهای شجاع و بیباکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آنها را فرا میگیرد.
پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناسترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمیشد، حس میکرد پاهایش آنقدر ضعیف شده که بهسختی میتواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مردهای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکستناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بیجان و بیتحرک دندانپزشکی میترسید؛ خیلی هم میترسید. ”