نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب «وقتی خدا درمانگر تو باشد» با بهره گیری از خرد جاودانه و اصول بنیادین روانشناسی، بینشی عمیق درباره ماهیت بشر به شما عرضه می کند و آشکار می سازد که چگونه برخلاف فرصت هایی که امروزه در اختیار داریم، عدم تسلط بر نفس منجر به انتخاب گزینه های نامناسبی می شود که در نهایت به احساسات منفی و عادات مخرب ختم می گردد.
این کتاب هیچ گونه تمرین، ریاضت، جملات تاکیدی، مراقبه یا مانتراهای انگیزشی را به عنوان راه حل پیشنهاد نمی کند. در عوض به خوانندگان یاد می دهد چگونه بر خود مسلط شوند و افکار، گزینه ها و زندگی شان را در مسیری پربار و مطمئن، آزاد از هرگونه قید و بند، اضطراب و استرس هدایت کنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مجموعه داستان کوتاه «در خلوت خواب» نوشته ی «فتانه حاج سیدجوادی» است. این مجموعه هشت داستان را با عنوان های «رنگ تعلق»، «شیشه»، «در خلوت خواب»، «لالا»، «سمفونی حماقت»، «خرگوش»، «پوچ»، و «عرض زندگی» دربرمی گیرد. در بخشی از داستان «شیشه» می خوانیم: «من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده ی پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از راه رسیده بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم. او نخستین و تنها پسر خانواده ی خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود.» ”