رومن پوئرتولاس

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

پرسش های اساسی فلسفهنویسنده: سیمون بلک برنRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ نویسنده در این کتاب بیست پرسش را انتخاب کرده که اغلب به ذهن مردان، زنان و کودکان متفکر خطور می‌کند. این پرسش‌ها به نظر می‌رسد به طور طبیعی و از طریق تفکر ایجاد می‌شوند. فلسفه بر خلاف دیگر رشته‌های تحصیلی به جای پاسخ دادن، پرسش‌برانگیزند. پرسش‌هایی که در وهله اول شاید ساده به نظر برسند ولی پس از تفکر درباره آن به سوالات کوچکتری تجزیه می‌شوند. مثلاً ما می‌پرسیم چرا باید طبق اخلاقیات زندگی کنیم یا معنی زندگی چیست؟ گویی که پاسخ را همین نزدیکی‌ها می‌توان یافت ولی جالب است بدانیم این پرسش‌ها در برگیرنده پرسش‌های ریز و درشت دیگری هم هستند. چرا باید در این مورد یا در آن مناسبت خاص یا در مواجهه با این یا آن وسوسه، اخلاقی رفتار کنیم؟ درباره مردم و منافعشان واقعاً چه باید کرد؟ پاسخ یکی نیست و در شرایط مختلف متفاوت است و درک این موضوع نوعی پیشرفت است. در پرسش‌های دیگر چه بسا تله‌های مختلفی پنهان باشد. این پرسش مثال خوبی است: چرا به جای این که چیزی نباشد، چیزی هست؟ این یکی از پرسش‌های زیربنایی فلسفه و عمیق‌ترین پرسشی به نظر می‌رسد که می‌توان پرسید ولی شاید عمق آن و جذبه‌ای که ایجاد می‌کند دست پرورده حقه‌ای منطقی باشد که لاینحل بودنش را تضمین می‌کند. لذا نویسنده تلاش کرده خواننده را با پرسش‌ها یا چیزهایی که گفته شده و با نقاط ضعف و پیچیدگی‌های آنها آشنا کند. ”

خوب ماندننویسنده: تامس آ. هریسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ این کتاب پیش‌تر با نام «ماندن در وضعیت آخر» ترجمه و منتشر شده‌است. آیا زندگی شما پشت سر هم به چیزی دلتنگ کننده بدل می‌شود؟ آیا هفته شما به شکلی پیش می‌رود که با توصیف زیر سازگار است: "هر روز صبح از خواب بیدار شدن و احساس خوبی درباره آن داشتن و دریافت نوازش‌های آشنایی که تازه‌های روز مانند قطرات آب به سر و روی تو می‌پاشد و همچنین آگاهی از این که حساب بانکی ات خالی نیست و این که سردرد نداری. روز اول، عالیست! روز دوم، بله این هم عالیست! روز سوم، خوب شکایتی ندارم. روز چهارم، حرفی برای گفتن ندارم. روز پنجم، خمیازه. خدا را شکر جمعه هم از راه رسید. شب روز پنجم، افراط در نوشیدن. روز ششم، هولناک است و سرم دارد می‌ترکد. روز هفتم، استراحت و بازیابی سلامتی." آیا این همه آن چیزیست که هست، هفته‌ای اندکی مصیبت بار بعد از یک هفته دلتنگ کننده دیگر، روزنامه صبحی که دور انداخته شده، فنجان شخصی قهوه که دیگری آن را برداشته و استفاده می‌کند، ناخنی که ریشه کرده و اذیت می‌کند، گلگیر اتومبیل داغان شده و "اگر امشب باران بیاید افتضاح می‌شود". خوب که چی؟ با توجه به این واقعیت که زندگی ما چقدر کوتاه است، برخی از ترس‌هایمان به نظر بسیار احمقانه و ساده‌لوحانه می‌رسند. چرا باید تمام مدت نگران این باشیم که چه وقت می‌توانیم بیشتر اوقات اعتماد به نفس داشته باشیم؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools