نگاهی اجمالی به کتاب“ هفتهای یکبار مردانی را تعقیب میکنم که شوهرم نیستند... کتابفروشی نویسندگان فقید داستان مردی گمشده است که همسر و فرزندانش سرنخهایی از او در کتابها و فیلمهای گوناگون مییابند و یکی پس از دیگری آنها را پیگیری میکنند، تا از پاریس سر در میآورند بلکه این سرنخها به جایی برسند. در خلال این جستجوها، خواننده نیز پاریس را از دریچه این کتابها و فیلمها میبیند و گاهی چنان درگیر آنها میشود گویی خودش نیز در پاریس زندگی میکند؛ تجربهای آکنده از عشق، تردیـد، بلـوغ، جــوانی، زندگی و بوی مرگ. کالانان از خلال داستانی جذاب و پرتعلیق، راوی اندوه ازدستدادنها و شادمانی بازیافتنهاست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ انسانها ظاهراً قابلیت نامحدودی برای آزردن و آسیب رساندن به یکدیگر دارند، کاری که زمانی به عمد صورت میگیرد و گاهی معلول شرایط یا سوء تفاهمهاست. علتِ آن هر چه که باشد، برای اکثریت افراد گذشت و بخشیدنِ لطمهای که وارد شده و رنجشی که پیش آمده، کار آسانی نیست و امکان دارد که فرد تا چندین سال کینهای را فراموش نکند. من در طول زندگی حرفهایام اشخاص زیادی را دیدهام که سالها رنجشهایی را در دل نگه داشتهاند. شاید گذشت کار دشواری باشد، اما از سوی دیگر ما غالباً فشار روانی و درد و رنجی را که خودداری از بخشش و کینهورزی برای خود و اطرافیانمان ایجاد میکند، دستکم میگیریم. اغلب در مکالمات میشنویم که: «هرگز او را به خاطر این کارش نخواهم بخشید.» یا: «تا عمر دارم کاری را که با من کرد، نه میبخشم و نه فراموش میکنم.» زندگی پر از اختلافاتی است که دائماً میان افراد بروز میکند و حاصل آنها اغلب قهر مادامالعمر طرفین با یکدیگر است. من در مقام یک روانشناس میپرسم که اگر امتناع فرد از عفو و گذشت، منجر به اندوهگین شدن، از دست دادن سلامتی و احساس تنهایی و دلتنگی او شود، چه بهایی برای آن پرداخته است؟ ”