نگاهی اجمالی به کتاب“ استیو چندلر در این کتاب به خوانندگان تأکید میکند که باید مالک زندگی خود باشید نه قربانی شرایط.
بسیاری از ما در پیلهای از شخصیت زندگی میکنیم و گمان میکنیم نمیتوانیم از آن خارج شویم. ما داستانهایی درباره شخصیتمان به خودمان میگوییم ولی در اعماق وجودمان میدانیم که ورای این شخصیت هستیم. با این حال بیشتر ما همه زندگیمان را درون شخصیتهایمان حبس میکنیم و هیچوقت نمیدانیم که میتوانیم این پیله را ترک کنیم. ما قربانی محدودیتهایی هستیم که خودمان ایجادشان کردهایم. هر روز صبح به دنیایی تیره و تاریک چشم باز میکنیم. مشکلات بسیار زیادی دور ما حلقه زدهاند؛ تقریباً هیچ پرتوی نوری وجود ندارد. فشار آوردن به دیواره درونی پیله بیهوده به نظر میرسد. چرا به خودم زحمت بدهم؟ من همینیام که هستم.
افرادی که یاد میگیرند خودشان را دوباره بسازند دیگر قربانی نیستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ جان براون مردی میانسال است که نیمه شبی با دو ساک پر از پول به یک بیمارستان خصوصی میرود و میخواهد که در ازای پرداخت هزینه به او یک اتاق اختصاصی بدهند و مورد پذیرایی قرار بگیرد.او که هیچ بیماری ندارد شک و تردید دکتر و سرپرستار را برمیانگیزاند. دکتر در طول مدتی که براون در بیمارستان ساکن شده با کمک پلیس سعی در افشای هویت واقعی او دارد. ”