نگاهی اجمالی به کتاب“ اخبار همه جا است. ما نمی توانیم این مطالب را مرتبا بررسی کنیم ، اما این مسئله چه چیزی را به ذهنمان می رساند؟ به ما هرگز آموخته نمی شود که چگونه از تورنت خبری که هر روز با آن روبرو می شویم ، استفاده کنیم ، آلن دوباتن نوسینده کتاب اخبار می گوید که این تأثیر زیادی بر حس ما دارد که چگونه زندگی خودمان را رهبری کنیم. آلن دوباتن در کتاب خیره کننده خود ، که بیست و پنج خبر باستانی را شامل می شود از جمله سقوط هواپیما ، قتل ، مصاحبه مشهور و رسوایی سیاسی آنها را به تجزیه و تحلیل های غیرمعمول شدید با هدف کمک به ما در هدایت اخباری که روزانه منتشر می شود بیان کرده است. او سوالاتی را مطرح می کند که چرا داستان های فاجعه بار غالبا اینقدر پرطرفدار می شوند؟ چه چیزی زندگی عاشقانه افراد مشهور را بسیار جالب می کند؟ چرا ما از تماشای بی اعتنایی سیاستمداران لذت می بریم؟ چرا اغتشاشات در سرزمین های دور دست اغلب خسته کننده است؟ و...
او این مسائل را مطرح می کند تا پاسخی به این سوالات بیابد که «ما از خبر چه می خواهیم؟» و «خبر چه سودی به حال ما دارد؟» بعد از خواندن این کتاب، به هیچ وجه نگاه ما به اخبار هنرمندان، رسوایی های سیاسی، اخبار پیچیده ی اقتصادی، شرایط جوی و تصادفات نگاه سابق نخواهد بود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”