نگاهی اجمالی به کتاب“ اگر کارکنان شما، هر روز، «بهترین عملکرد خود را در محیط کار ارائه دهند، چه تاثیری بر درآمد خالص شرکت خواهد داشت؟ تحقیقات و مطالعات بارها نشان داده که اکثریت کارکنان در محیط کار، دلسوزی و اشتیاقی نسبت به کار ندارند ولی این شرایط قابل تغییر است. بیشتر اوقات، تفاوت بین کارکنان بیتفاوت و کارکنان دلسوز، ناشی از یک عامل است: مدیریت.
در «چگونه یک مدیر عالی شویم»، دو متخصص برجسته کسب و کار -ویکمن و بوئر- فرآیندی روشن و عملی را در اختیار رؤسا و مدیران میگذارند تا بیشترین بهرهوری را از کارکنان خود دریافت کنند.
در این کتاب، ابزارهایی معرفی میشوند که توسط بیش از 30000 مدیر در صنایع مختلف استفاده شده و کارآمدی خود را در بهبود عملکرد سازمان و افزایش شور و اشتیاق در کارکنان ثابت کرده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان جدیدی نیست، اما فکر میکنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبهی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سانتایمز، معرفی میکردم و همهچیز داشت خیلی آرام پیش میرفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه میکردم. سالهای سال در مصاحبهها سئوالهای ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم میپرسند و معمولاً جوری نمیشود که هیچ کلمهای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با منومن و درحالیکه میدانستم او بهدنبال چیزی بزرگتر، عمیقتر، پیچیدهتر است، گفتم: «اوه، دربارهی این فیلم؟» اما داشتم طفره میرفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، میدونی منظورم چیه؛ دربارهی خودت، زندگیت، هرچی، همهچی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت میخوام که دربارهاش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا بهحال خیلی به این پرسش فکر کردهام، طوریکه تبدیل به پرسش اساسی زندگیام شده است: هر شب از خودم میپرسم دقیقاً از چه مطمئن هستم. ”