نگاهی اجمالی به کتاب“ راوی داستان درحال سفر با قطار به مقصد درسدن است که با همسفری آشنا میشود که در برلین عتیقه فروشی دارد. مرد عتیقه فروش به نقل خاطرهای عجیب و شنیدنی میپردازد که به سالهای پس از جنگ جهانی مربوط میشود. دوران بحران و رکود اقتصادی.این خاطره به پیرمردی نابینا مربوط میشود که عاشق مجموعهای هنری است که از هنرمندان سرشناس طی سالها گردآوری کرده است. اما همین که عتیقه فروش عزم بازدید از مجموعه را میکند از زبان همسر و دختر پیرمرد حقیقتی عجیب را میشنود که او را تحت تاثیر قرار میدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در قسمتهای قبلی مجموعهی خاطرات خونآشام با شخصیتهای اصلی این مجموعه آشنا شدیم: النا، استفن و دیمون. در کتاب دیدار مجدد سیاهی که چهارمین و آخرین جلد این مجموعه است، النا گیلبرت در مقام یک خونآشام قدرتمند از مرگ برمیخیزد. اما هنوز هم خود را گرفتار یک مثلث عشقی مرگبار با استفن و دیمون میبیند. روابط هرسهی آنها با یکدیگر در این قسمت وارد سطح جدیدی از چالش و دشواری میشود. از دست دادن النا برای استفن عذابآور است. او مصمم است یکبار برای همیشه به دشمنی خود با برادرش دیمون پایان دهد. حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان یکی از سه نفرشان تمام شود. اما در همین حین سروکلهی قدیمیترین و شرورترین نیروی شیطانی فلس چرچ پیدا میشود که برای شهر تهدید بزرگی به حساب میآید. اکنون النا، استفن و دیمون، هر سه باید با هم متحد شوند تا شهر را نجات دهند. اما آیا آنها میتوانند منافع شخصی خود را برای دستیابی به خیر جمعی و بزرگتر نادیده بگیرند؟ ”