نگاهی اجمالی به کتاب“ شاید بتوان دلیل موفقیت موراکامی را در جسارتش در نوشتن داستانهایی متفاوت دانست. او که در هر دو زمینه داستانکوتاه و رمان نویسنده موفقی است میگوید : "من اساسا رمان نویسم.اما خیلیها میگویند داستانهای کوتاهام را به رمانهای ترجیح میدهند.این حرف نه تنها ناراحتم نمیکند بلکه از شنیدنش خوشحالم." ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب پیش رو راوی داستان جوانی است که از 16 سالگی در شهر کار می کند. او تعمیرکار لوازم خانگی است و با درنظر گرفتن وضعیت اقتصادی آلمان پس از جنگ دوم جهانی، درآمد خوبی دارد. کل داستان مربوط به یک روز ابتدای هفته (دوشنبه) است؛ روزی تمام ناشدنی که در انتهای داستان هنوز چند ساعتی از آن باقی است! صبح روز دوشنبه تلگرامی از پدرش میرسد که هدویگ دختر مدیر مدرسه (همکار پدر) برای ادامه تحصیل به شهر میآید و فندریش میبایست به ایستگاه راه آهن برود و او را با رعایت ادب به آپارتمانی که قبلن برای او اجاره کردهاست برساند. او با کمی نارضایتی تن به این کار میدهد اما مواجهه او با هدویگ تاثیر عجیبی روی او میگذارد به نحوی که…. ”