نگاهی اجمالی به کتاب“ دنیا دنیای فریبکاری است. اگر منابعی در دست دارید- پول، زمان، انرژی، هنر، شهرت، زیبایی، زور بازو و… – باید مراقب باشید زیرا بهطور قطع کسانی هستند که به منابع شما چشم دوختهاند و تا آن را از چنگتان درنیاورند یا از آن به نفع خویش استفاده نکنند، از پای نخواهند نشست. دزد کسی است که بهزور منابعتان را از شما میگیرد، ولی فریبکار کسی است که با جلب اعتمادتان کاری میکند تا خودتان دودستی آنها را به او تقدیم کنید. با مطالعهی این کتاب از انواع فریبکاری، خصوصیات و شگردهای فریبکاران، و شیوهی مقابله با آنان آگاه میشوید تا بهراحتی بتوانید آنها را از سر راهتان کنار برانید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”