اخبار

کتاب صوتی

کتاب صوتی اخبار

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده آلن دوباتن

نام اصلی: The news:a users manual

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1399

شابک:

978-600-278-484-1

خلاصه:

اخبار همه جا است. ما نمی توانیم این مطالب را مرتبا بررسی کنیم ، اما این مسئله چه چیزی را به ذهنمان می رساند؟ به ما هرگز آموخته نمی شود که چگونه از تورنت خبری که هر روز با آن روبرو می شویم ، استفاده کنیم ، آلن دوباتن نوسینده کتاب اخبار می گوید که این تأثیر زیادی بر حس ما دارد که چگونه زندگی خودمان را رهبری کنیم. آلن دوباتن در کتاب خیره کننده خود ، که بیست و پنج خبر باستانی را شامل می شود از جمله سقوط هواپیما ، قتل ، مصاحبه مشهور و رسوایی سیاسی آنها را به تجزیه و تحلیل های غیرمعمول شدید با هدف کمک به ما در هدایت اخباری که روزانه منتشر می شود بیان کرده است. او سوالاتی را مطرح می کند که چرا داستان های فاجعه بار غالبا اینقدر پرطرفدار می شوند؟ چه چیزی زندگی عاشقانه افراد مشهور را بسیار جالب می کند؟ چرا ما از تماشای بی اعتنایی سیاستمداران لذت می بریم؟ چرا اغتشاشات در سرزمین های دور دست اغلب خسته کننده است؟ و...
او این مسائل را مطرح می کند تا پاسخی به این سوالات بیابد که «ما از خبر چه می خواهیم؟» و «خبر چه سودی به حال ما دارد؟» بعد از خواندن این کتاب، به هیچ وجه نگاه ما به اخبار هنرمندان، رسوایی های سیاسی، اخبار پیچیده ی اقتصادی، شرایط جوی و تصادفات نگاه سابق نخواهد بود.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
انتخاب موسیقی فروغ بهرامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 6 ساعت و 14 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید اثر پل انگون، به شما نشان می‌دهد که چگونه برای رسیدن به موفقیت و دوری از شکست دیدگاه خود را تغییر دهید. اگر از شکست خوردن، ناامید شدن یا هر دو می‌ترسید، یا اینکه مشتاقانه به دنبال توصیه‌هایی می‌گردید تا به کمک آن‌ها مرحل? گذر از مشکلات را پشت سر بگذارید، کتاب 101 سوالی که در دهه بیست سالگی باید از خود بپرسید (101questions you need to ask in your twenties) را بخوانید و در تعیین کننده‌ترین دهه زندگی‌تان بدرخشید. انسان قبل‌ از رسیدن به بیست‌ سالگی اهداف و رؤیاهای بزرگ زیادی دارد که مطمئن است به آن‌ها می‌رسد. در تمام طول عمر به آن‌ها بال‌وپر می‌دهد، پرورششان می‌دهد و به آن‌ها عشق می‌ورزد. اما بعد‌از فارغ‌التحصیلی و ترک دانشگاه وارد بزرگسالی می‌شود و تمام اهدافش مثل له‌ شدن زیر دوچرخه‌های یک گروه دوچرخه‌سوار، یک‌ شبه از‌ بین می‌روند و آخرین‌ یاری که به آن‌ها فکر کرده به جایی در فرانکلین و کنتاکی برمی‌گردد. ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools