نگاهی اجمالی به کتاب“ استاندال میگوید زیبایی نوید خوشبختی است. اما مفهوم زیبایی مبهم است. تعریف زیبایی یا شرح دلیل اهمیت آن برای ما کار دشواری است. راز زیبایی چیست؟ قدرت زیبایی چیست؟ این سؤال های کلی یک پاسخ متعارف دارند: زیبایی در چشم تماشاگر معنا مییابد. این تعریف سنتی ممکن است خاستگاه سؤال های دیگری باشد. وقتی چیزی به چشم کسی زیبا می آید چه اتفاقی رخ میدهد؟ یا چه چیز موجب می شود کسی در شیئی که بر دیگران هیچ تأثیری نمی گذارد زیبایی بیابد. اما این عبارت جایی بر تفکر فلسفی باقی نمی گذارد و به جای آغاز کردن بحث به آن پایان میدهد.جان آرمسترانگ در کتاب قدرت پنهان زیباییبه پرسشهایی پاسخ میدهد که اهمیت و زیبایی را در زندگی ما عیان میکند و ما را به دقت در جهان پیرامون و بازنگری در آن چیزهایی که از کنارشان میگذریم فرا میخواند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در این رمان صوتی، پوارو را میبینیم که چون خونسردانه و با خشنترین و بیرحمترین تبهکاران و جنایتکاران دستوپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن میشود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیدهدل، جرئت بیشتری دارد و در این مورد بهخصوص، خودش را از خیلیها برتر میداند، ولی حتی در زندگی آدمهای شجاع و بیباکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آنها را فرا میگیرد.
پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناسترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمیشد، حس میکرد پاهایش آنقدر ضعیف شده که بهسختی میتواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مردهای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکستناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بیجان و بیتحرک دندانپزشکی میترسید؛ خیلی هم میترسید. ”