نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب مادمازل شنل به قلم سی. دابلیو. گورتنر، روایتگر زندگی دختری بلندپرواز است که با بهرهگیری از مدلهای لباس مردانه و پیروی از طراحیهایی که در عین سادگی، خاص و گران قیمت بودند خیلی سریع به یکی از تاثیرگذارترین و جنجالیترین شخصیتهای دنیای مد در قرن 20 تبدیل شد.
سی. دابلیو. گورتنر (C. W Gortner) در کتاب مادمازل شنل (Mademoiselle Chanel) لحظات دشوار و چالشبرانگیز زندگی گابریل شنل یا همان کوکو شنل، زنی که شهرت و ثروت در تمام عمرش نتوانست اندوه بشریت را از دلش پاک کند را به تصویر کشیده است. شنل در فقر و نداری در یک منطقه روستایی متولد شد. او بعد از فوت مادرش سالهای نخستین کودکی را در یک پرورشگاه گذراند و در آنجا طرز استفاده از سوزن و نخ را یاد گرفت. پس از آن در کابارهها آواز خواند، خیاطی و کلاهدوزی کرد تا بالاخره یکی از مشهورترین طراحان مد در سراسر جهان و در تمام قرون و اعصار شد. ”