نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان هولناک طلوع هورد با سارگراس آغاز میشود، یکی از تایتانهای قدرتمند جهان وارکرفت و خالق لژیون سوزان که سرزمینهای بسیاری را با دیوانگیاش به آتش کشید. کتاب صوتی وارکرفت: طلوع هورد از کریستی گلدن با دیدار او و سه رهبر نژاد اِرِدار آغاز میشود. وِلِن، کیل جیدن و آرکیماند در کنار هم بر سیارهی آرگوس حکمرانی میکردند و مردمشان از قدرتی وصفناپذیر برخوردار بودند. درواقع همین تواناییهای عظیم نژاد آنها بود که تایتانِ طمعکار را به آنجا کشاند چون باور داشت با کمک اِرِدارها میتواند سرانجام بر آزروث غلبه کند.
سارگراس به حاکمان آرگوس قدرت، خرد و بزرگی را پیشنهاد داد و در مقابل از آنها خواست به لژیون سوزان ملحق شوند. آرکیماند و کیل جیدن مفتون تصویری شدند که او از آینده برایشان مجسم کرده بود اما وِلِن در مکاشفهای به دروغ تایتان پی برد. این رهبر محتاط نمیتوانست نیت نیک سارگراس را باور کند و رویای خود را با دوستان قدیمیاش درمیان گذاشت، که البته بیفایده بود. در نهایت وِلِن با کمک نیرویی بیگانه اما خیرخواه موفق شد با همراهی تعدادی از اِرِدار پاکسرشت از آرگوس فرار کند. رفتن او درد و خشم آتشینی را در وجود کیل جیدن برپا کرد و رهبر جسور با یاری گرفتن از سارگراس، راهی سفری طولانی برای تعقیب دوست قدیمیاش شد... . ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ همانطور که از عنوان اثر برمیآید، میتوان حدس زد که در کتاب صوتی جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود میبرد با یک رمان در ژانر رئالیسم جادویی روبهرو هستیم. آنچه هستهی وقایع و شخصیتپردازیهای کتاب به شمار میرود، در همین عنوان طولانی بیان شده است: شخصیت اصلی رمان بهحدی لاغر است که باد او را با خود به اینسو و آنسو میبرد. اما ماجرا از چه قرار است؟ پیرنگ داستان این کتاب صوتی چیست و بختیار علی، نویسندهی کرد معاصر، در زیرمتن این داستان به دنبال بیان چه مضمون و ایدهای است؟
کتاب صوتی جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود میبرد داستانی خیالانگیز، تأثیرگذار و همچنین اندوهناک دربارهی گم شدن، شروع دوباره و این پرسش اساسی است که «واقعاً به کجا میرویم؟». سبک بختیار علی، رئالیسم جادویی را با توصیفی جسورانه از جامعهی کرد معاصر پیوند میدهد و او را بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان نسل خود به مخاطب فارسیزبان معرفی مینماید. ”