نگاهی اجمالی به کتاب“ تصور کنید میتوانستید درخواستها و دعوتها را با اطمینان و وقار رد کنید. تصور کنید با همه احترام دست رد به سینه کسی بزنید که از شما کمک خواسته است.
بسیاری از ما در مقاطع مختلف، حتی در شلوغترین و گرفتارترین اوقاتمان، عادت به «نه گفتن» نداریم و به افراد مختلف، چه رئیس یا همکار و چه دوستان و بستگان، فوری «بله» یا «چشم» میگوییم و با همین کلمه کوتاه، بار روانی و فشار کاری مضاعف بر خود وارد میکنیم.
چگونه میتوانیم در موقعیتهای گوناگون، در مقابل نزدیکترین دوستان و آشنایان، یا مدیران و بالادستها، از «بله گفتن»های دردسرساز اجتناب کنیم و ابتدا کارها و امور خودمان را اولویت قرار بدهیم؟ این کتاب روشها و ترفندهای «نه گفتن» را در موقعیتهای کوچک و بزرگ به ما میآموزد تا زندگی را آرامتر و کماسترستر و با بهرهوری بیشتر بگذرانیم.
زاهاریادس در کتاب «هنر نه گفتن» راهنمای گام به گام و راهبردی برای تعیین مرزها و ابزارهای لازم برای حفظ آنها همراه با اطمینان خاطر را در اختیار شما قرار میدهد. شما فرا خواهید گرفت که در هر موقعیتی چگونه از ابزار «نه گفتن» استفاده کنید و البته مهمتر از همه اینکه دوستان، آشنایان و نزدیکان شما به مرزهایتان احترام بگذارند و اقتدار شخصیتان را به رسمیت بشناسند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب «یک اتفاق مسخره» A Nasty Storyاثر «فئودور داستایفسکی» سال 1862 منتشر شد. این داستان را نویسنده پس از لغو نظام رعیتی دهقانان در روسیه به نگارش درآورد و ازاینجهت بازتابی از اتفاقهای اجتماعی و سیاسی آن دوران است. داستان این کتاب حول محور سه شخصیت «استپان نیکیفوروویچ»، «سیمون ایوانوویچ شیپولنکو» و «ایوان ایلیچ پرالینسکی» است که داستان با حضور آنها در یک اتاق شروع میشود. «ایوان ایلیچ» مشاور دولتی است و حدود چهل و سه سال سن دارد. او به مراسم عروسی یکی از رعیتهای خودش دعوت میشود، او تصمیم میگیرد در این مراسم شرکت کند. حضور این ژنرال در کنار مردم ضعیف و طبقهی پایین جامعه بازتابی از طبقات از هم پاشیدهی جامعهی آن زمان روسیه است.
«فئودور داستایفسکی» در داستان کتاب «یک اتفاق مسخره» حسهای متناقض «ایوان ایلیچ» را نشان میدهد. این فرد در موقعیتی حس برتری طلبیاش را سرکوب میکند در حالی که در قسمتهایی از داستان با صحبت کردن دربارهی اصلاحات تمایل به نشان دادن خودش دارد. او بهدنبال محبوبیت و توجهطلبی بیشتر از سوی بقیه یک ابله خودشیفته متصور میشود. «فئودور داستایفسکی» استاد نشان دادن روحیات درونی انسان است و تبحرش در این زمینه را میتوان در این اثر هم بهوضوح دید. اگر بخواهیم آثار این نویسنده را به دورهی متفاوت تقسیم کنیم این کتاب جزو دورهی اول آثار «فئودور داستایفسکی» است. ”