نگاهی اجمالی به کتاب“ کتابی که آن را در یک شب به پایان خواهید رساند؛ زیرا نمیتوانید در برابر داستان آن مقاومت کنید. کارن ام. مک منس در کتاب یکی از ما نفر بعد است شما را به یک بازی مرگبار دعوت میکند. بازی جرات و حقیقت که انتهای آن مشخص نیست. قربانی بعدی چه کسی است؟ این اثر که در ادامهی رمان پرطرفدار یکی از ما دروغ میگوید به نگارش درآمده، عنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز را به خود اختصاص داده است.
درباره کتاب یکی از ما نفر بعد است:
مساله این است که هیچکس حقیقت را نمیداند. نه کسی میداند پیامهای ارسال شده از سمت چه کسی هستند و نه مشخص است آن نرمافزار شایعهپراکنی چگونه جان آن دانشآموز را گرفت. همه فقط یک چیز را میدانند: هیچکس از این ماجرای خطرناک در امان نیست.
تصور کنید فردی ناشناس شما را از طریق بازی جرات یا حقیقت به چالش میکشد. جرات را انتخاب میکنید یا حقیقت؟ یک بازی خطرناک در دبیرستان بیویو به راه افتاده است. فردی ناشناس از طریق پیام متنی دانشآموزان را به بازی جرأت یا حقیقت دعوت میکند. اما حقیقت ماجرا این است که دانشآموزان انتخاب چندانی ندارند. یا باید جرات را انتخاب کنند یا با انتخاب حقیقت یکی از رازهایشان برملا میشود. این ماجرا در ابتدا هیجانانگیز به نظر میرسد تا اینکه منجر به مرگ یکی از دانشآموزان میشود. وحشت سراسر دبیرستان را فرا میگیرد. به راستی پای مرگ در میان است یا ماجرا چیز دیگریست؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مجموعه داستان کوتاه «در خلوت خواب» نوشته ی «فتانه حاج سیدجوادی» است. این مجموعه هشت داستان را با عنوان های «رنگ تعلق»، «شیشه»، «در خلوت خواب»، «لالا»، «سمفونی حماقت»، «خرگوش»، «پوچ»، و «عرض زندگی» دربرمی گیرد. در بخشی از داستان «شیشه» می خوانیم: «من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده ی پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از راه رسیده بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم. او نخستین و تنها پسر خانواده ی خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود.» ”